کنار خانواده نشستم
پدر بهم نگاه می کرد و این نگاه هایش منو معذب می کرد
تا اینکه پدر تاب نیاورد و پرسید:
اتاناز؟
بی معطلی گفتم
be name khoda
created by khengoolestan developer
↓start log↓
prossec for config filiping slider
config fliping slider ok
|