* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ظاهر پیرم مبیـن "عشقم جوان است ای پـری" گرچـه دنیـا کــرده کــاری، خلق ظاهربین شود شاهین پورعلی اکبر
(۱) در نهادِ كدامین حادثه (قيدت) كنم؟ تا تو، مقيد به (فعل آمدن) بشوي! (۲) انار ترک خوردهست، --لبخندت! میکِشاند به خوردن پاییز نگاهم را... **♥** (۳) مردیست تنها، --روزگارم،، مینگرم، انگار پیر شده است. سعید فلاحی (زانا کوردستانی) انجمن شعر و ادب رها (میخانه)
^^^^^*^^^^^ بعد عمری عشقبازی ذکر تسبیحات ما را: دوستم دارد.. ندارد.. دوستم دارد.. ندارد.. یاسر قنبرلو
o*o*o*o*o*o*o*o من هیچ ندانم که مرا آن که سرشت از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت جامی و بتی و بربطی بر لب کشت این هر سه مرا نقد و تو را نسیه بهشت |خیام|
..*~~~~~~~*.. اعتراف میکنم یکی از تفریحاتم خواندن کامنتهای پستهای پر بازدید است و اعتراف میکنم گاهی از خودمان میترسم گاهی از خودم میپرسم یعنی کسی که این کامنت را نوشته، این همه فحش و خشم و کینه را توی دو خط جا داده، دیروز توی مترو کنار من نشسته بود؟ توی باشگاه روی تردمیل بغلی دویده بود؟ توی فروشگاه از قفسه کناری پاستا و لواشک برداشته بود؟ یعنی انقدر نزدیکیم به این گلولههای آتش؟ برایم کامنت گذاشته: ازت متنفرم پرسیدم من را میشناسید؟ گفت نه واقعا ما هم را نمیشناسیم، خون پدر هم را نریختهایم، زیر پای پدر هم را نکشیدهایم، مال پدر هم را نخوردهایم که اینجا به هم رسیده باشیم و یقه هم را گرفته باشیم. پس چرا از هم متنفریم؟ چرا میپریم به هم، چرا پنجه میکشیم توی صورت هم؟ چطور میتوانیم ناکامیهایمان را، فریادهای نزدهمان را، انتقامهای نگرفتهمان را، غمِ چربیِ اضافههان را، درد انگشت شست پایمان را بکنیم جوالدوز، فرو کنیم توی بدن دیگری؟ و مگر دیگری، همین کار را با دیگریِ دیگری نمیکند؟ این روزها همه در یک چرخهی جنگلوار تولید، عرضه و مصرف خشم گرفتاریم قبول که خشمی فرو خورده در وجود همهی ما، همهی ما، حتی فرهیختهترینمان، حتی کم مسالهترینمان، حتی به ظاهر آرامترینمان وجود دارد و وجود داشته اما قبلا مُدارا مَدارتر، مهربانتر و آرامتر بودیم. نبودیم؟ سودابه فرضی پور
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ لبخند تو خلاصه خوبیهاست لختی بخند، خنده گل زیباست ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ناشناس
به نام خالق کوهسارهای سر به فلک کشیده * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * خدا کســــی است کـــه باید بــــه دیدنش بروی خدا کسی که از آن سخت می هراسی نیست * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * فاضل نظری
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ به نام خالق سراغازگر که باران فتوایش بود 🦋یاری می کرد همیشه 🌸پیامبر خدا را 🦋جارو می کرد اتاق را 🌸حاضر می کرد غذا را 🦋پیامبر از دیدنش 🌸روی گلش می شکفت 🦋به دختر عزیزش 🌸«مادر بابا» می گفت 🦋فاطمه جان، خبر دارم 🌸روزهای سختی داشتی 🦋این همه غصّه رو بگو 🌸کجا نگه می داشتی؟ 🦋منم می خوام که مثل تو 🌸قوی و خوش رو باشم 🦋مثل گل محمدی 🌸خوش گل و خوش بو باشم *~~~*****~~~* منبع: کانال پرورشی فرهنگی
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم