♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
به فکر فرو رفتم.با این اوصاف بخاطر رشته ی تحصیلی مون ما دوتا هم از هم جدا خواهیم شد و این جدایی چه سخته
درسته با هم دراتباطیم اما خاطرات مدرسه چیز دیگری هست بخصوص برا ما رفقای افسانه ایی کرد
وارد کلاس شدم.همکلاسی ها با تعجب پرسیدند
…
واااا اتاناز این چیه دستت معلم که صندلی داره؟
چشمانم را شیطون کردم،همه ی دخترا چشم به دهن من دوخته بودند تا حرفم را بشنوند.نخواستم زیاد معطلشون کنم دیر بود و الان معلم به کلاس می امد با صدای نسبتا ارومی گفتم:
be name khoda
created by khengoolestan developer
↓start log↓
prossec for config filiping slider
config fliping slider ok
|