ایلیار نگاه سنگینی را روی خودش چند بار حسکرد
سرش را بلند کرد و چشمانش را چرخاند و باز هم چشمان قهوه ای روشن اتاناز در تاریکیه شب درخشید
سرش را پایین انداخت و گفت
be name khoda
created by khengoolestan developer
↓start log↓
prossec for config filiping slider
config fliping slider ok
|