مهتاب لال شده بود
متعجب به برادرش نگاه می کرد
باورش سخت بود
می دید که لب های فرشاد تکان می خورد و فرشاد حرف میزند اما چیزی نمی شنید.اختیار از کف داد و فریاد کشید
be name khoda
created by khengoolestan developer
↓start log↓
prossec for config filiping slider
config fliping slider ok
|