خلاصه:رمان از زندگی واقعی چند نفر هستش که حوادث های زیادی پیش روشون ظاهر میشه و هر کدوم زندگی جداگانه ای برا خود می سازند
شخصیت اصلی رمان دختری سخت کوش به اسم اتانازه که با وجود سن کمش مشکلات زیادی رو تحمل می کنه
قسمت اول | هنوز کودکم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
طبق عادتی که داشتم تا نور خورشید به چشمم خورد چشمانم را باز کردم . بعد از کش و قوسی به دستانم به ساعت نگاه کردم انگار وقت چندانی نداشتم باید اماده می شدم و خودم را به مدرسه می رساندم از تخت خواب بیرون امدم و زیر لب مثل همیشه زمزمه کردم بسم الله خدایا امروزم را هم بر تو توکل می کنم.از اتاق بیرون رفتم هه انگار سورنا مثل همیشه خواب مونده باید بیدارش می کرد به سمت اتاقش رفتم چند بتر در زدم اما فایده ای نداشت داخل اتاق رفتم.ارام صدایش کردم
be name khoda
created by khengoolestan developer
↓start log↓
prossec for config filiping slider
config fliping slider ok
|