فهرست مطالب
  • نوشته های اندرویدی (2,526)
  • دفتر شـعـــر (1,222)
  • دلنوشته (1,035)
  • متن زیبا (934)
  • عاشخونه ها (879)
  • انرژی مثبت (849)
  • داستانکهای زیبا (542)
  • متفرقه (303)
  • روانشناسی (265)
  • یک ذره کتاب (249)
  • پست های سریالی (249)
  • عکس و مکث (245)
  • بسته جوکها (212)
  • پیام های اوسا (164)
  • یادمون باشه (131)
  • سخنان بزرگان (129)
  • خاطره ها (125)
  • جملکس (118)
  • نهج البلاغه (117)
  • سرگرمی (98)
  • طالع بینی (86)
  • جوک های تابستون 96 (86)
  • آیا میدانید (86)
  • ترانه خونه (85)
  • داستانک های شیخ و مریدان (84)
  • داستان های دینی (77)
  • پیامک تبریک (74)
  • متن سلامتی (64)
  • خندانکس (58)
  • چیستان (57)
  • پیام تسلیت (57)
  • جوک های بهار 95 (57)
  • جوک های تابستان 94 (56)
  • نقاشی های ارسالی (51)
  • مطالب علمی (50)
  • بهلول (47)
  • جوک های تابستان 95 (46)
  • جوک بهمن 93 (41)
  • جوک های بهار 96 (41)
  • جوک های زمستان 94 (40)
  • جوک های آذر 93 (39)
  • خبرنامه (39)
  • دیالوگ های ماندگار (38)
  • داستان های ترسناک (35)
  • جوک های بهار 97 (35)
  • حدیث (34)
  • ساختاری (34)
  • چُس ناله (34)
  • جوک های بهار 94 (32)
  • جوک های زمستان 95 (32)
  • پــیامــک (30)
  • اموزش (30)
  • شرت و پرت (28)
  • ملا نصرالدین (25)
  • زنگ سلامت (19)
  • جوک های پاییز 95 (18)
  • جوک های زمستون 97 (17)
  • جوک های بهار 98 (17)
  • داستان کوتاه علمی (16)
  • جوک های پاییز 96 (16)
  • جوک های پاییز 98 (16)
  • زندگی نامه بزرگان (15)
  • دروصف محرم (15)
  • تست های روانشناسی (13)
  • جوک های پاییز 94 (13)
  • دهه شصتیا (13)
  • جوک های بهار 99 (13)
  • جوک های پاییز 97 (12)
  • جوک های زمستان 98 (12)
  • کامنتکس (10)
  • آموزش (10)
  • جوک اسفند 93 (9)
  • نرم افزار ساخت بوت (8)
  • جوک های تابستان 97 (8)
  • جوک های آبان 93 (7)
  • نبرد ها (7)
  • جوک های زمستان 96 (7)
  • گالری (6)
  • خبرنامه ی کلش آف کلن (6)
  • جوک های تابستان 98 (6)
  • داستان های مولانا (5)
  • نرم افزار های متفرقه نیمباز (5)
  • جوک های دی 93 (5)
  • کارگاه داستان نویسی (5)
  • جدا کننده ها (4)
  • نرم افزار ها (4)
  • داستان های تصویری (4)
  • فیلمنامه های طنز و خنده دار (3)
  • آموزش روباتیک (3)
  • بیس های پیشنهادی (3)
  • مپ های عجیب غریب (3)
  • آشپزی (3)
  • نرم افزار تبلیغ در روم (2)
  • نرم افزارهای فلود (2)
  • آموزش کلش آف کلنس (2)
  • مپ های مخصوص کاربران (2)
  • قوانین اتحاد (1)
  • توون هال 7 (1)
  • توون هال 8 (1)
  • توون هال 9 (1)
  • توون هال 10 (1)
  • جوک پاییز97 (1)
  • جوک های تابستان 99 (1)
  • اپ اندروید

    گدایی کردن ملانصرالدین


    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    ملا نصرالدين هر روز در بازار گدايي مي‌كرد و مردم با نيرنگي، حماقت او را دست مي‌انداختند. دو سكه به او نشان مي‌دادند كه يكي شان طلا بود و يكي از نقره. اما ملا نصرالدين هميشه سكه نقره را انتخاب مي‌كرد
    اين داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهي زن و مرد مي‌آمدند و دو سكه به او نشان مي دادند و ملا نصرالدين هميشه سكه نقره را انتخاب مي‌كرد

    تا اينكه مرد مهرباني از راه رسيد و از اينكه ملا نصرالدين را آنطور دست مي‌انداختند، ناراحت شد. در گوشه ميدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سكه به تو نشان دادند، سكه طلا را بردار

    اينطوري هم پول بيشتري گيرت مي‌آيد و هم ديگر دستت نمي‌اندازند ملا نصرالدين پاسخ داد: ظاهراً حق با شماست، اما اگر سكه طلا را بردارم، ديگر مردم به من پول نمي‌دهند تا ثابت كنند كه من احمق تر از آن‌هايم. شما نمي‌دانيد تا حالا با اين كلك چقدر پول گير آورده‌ام

    اگر كاري كه مي كني، هوشمندانه باشد، هيچ اشكالي ندارد كه تو را احمق بدانند

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

     

    6 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    داستانکهای زیبا

    بسته جوک پاییزی 7 آذر 1396


    با یه دختر قرارگذاشتم قهرمان کاراته بود

    سر قراراول 2 دقیقه دیر رفتم

    😂😁😂😂
    .
    .
    .
    .

    .
    .

    از دوردیدم گارد گرفته سمت درخت داره نانچیکو میزنه
    😂😁😂😂😁😂😂
    هیچی دیگه خطمو فروختم
    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    گوشیمو گم کردم
    رفتم کلانتری میگم گوشیمو گم کردم!
    .
    .

    میگه کجا گم کردی؟
    میگم پارک..!
    میگه چرا رفتی پارک؟ 😂
    اصلا با کی رفته بودی؟ 😂
    دخترباهات بود؟؟
    چكارش مى كردى؟؟
    اون كجارفت؟؟
    گروهبان صفدری

    ببرش بازداشتگاه 😂

    😂😁😂😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    روایت داریم در بهشت حوریان با مومنان چنان رفتار میکنن

    ..
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    که انگار نه انگار اونجا خانواده نشسته😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    از افتخاراتم اينه كه هيچ وقت با طناب كسى تو چاه نرفتم؛ 😂☝️

    هميشه فقط با طناب خودم رفتم، 😂

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    اصولا من به استفاده از وسايل شخصى معتقدم 😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ‏یه سری تصادف کردم یارو از ماشین پیاده شد چنتا فحش داد اخر گفت بیا بیرون مگه کری😂

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    ادای کرا رو دراوردم معذرت خواهی کرد رفت😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺪﻭﻧﻢ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﻔﺮﯼ ﮐﻪ ﮐﺸﻒ ﮐﺮﺩ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﺧﻮﺭﺩﻧﯿﻪ
    ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩﺵ ﭼﯽ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩ😂

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    عه 😂
    ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ک#وون ﻣﺮﻍ ﺍﻓﺘﺎﺩ 😂
    به نظر خوشمزه میاد 😂
    ﺑﯿﺎ ﺑﺨﻮﺭﯾمش 😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    تو خونه‌ی ما انقدر عکس امواتمون رو در و دیواره که

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    وقتی تنها هم هستم روم نمیشه با شورت تو خونه بگردم
    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    خروسه آبادانی میره دعوا همه پراش کنده میشه

    بهش میگن بسه دیگه تمومش کن داغون شدی

    میگه نه وولک مو تازه لخت شودوووم😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    یکی منو دعوت کرد تو یه گروه بعد خودش لفت داد 😂😜

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    فک کنم گوزیده بود میخواسته بندازه گردن من 😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    رابطه واقعی😂

    دختر: بیا گوشیت، پیام داری😂

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    پسر: عزیزم، برام چِکِش کن.😂

    (برگرفته از کتاب خرچنگها بشکن میزنن😂)

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    بچه‌ی دخترداییم نمکدونو آورد گفت بیا. مامانش گفت وقتی نمکدونو میدی باید چی بگی؟

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    اونم گفت انقد نمک بزن تا بمیری، تو به بابا همیشه اینو میگی😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    یه بارم خواب میدیدم از بانک ملی زنگ زدن

    میگفتن آقا شما در قرعه کشی ما بازنده

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    یک دستگاه خودرو پراید شدید

    فردا میخری میاری در بانک تحویل میدی 😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    گشت ارشاد منو دوست دخترمو گرفته
    از دوس دخترم ميپرسه شما با ايشون چه نسبتي داري ؟؟

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    دوست دخترم ميگه هيچي بخدا جناب سروان
    اين فقط برام شارژ ميخره 😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    دیشب براثر زلزله شیراز لرزید.

    آخرین خبر از تلفات زلزله شب گذشته در شیراز
    52 نفر از خواب بیدار شدن
    حدود100 نفر پهلو به پهلو شدند
    یک نفر هم گفت وقتی کمکهای مردمی رسید بیدارم کنید

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    روابط عمومی هلال احمر شیراز هم اعلام کرد : چیطو شده……؟؟؟؟😂

    شدت زلزله شیراز بسیار بیشتر از ٧.۳ بوده ولی زمین شیراز حاضر نشده بیشتر از ٤ ريشتر بلرزه و اعلام کرده: عامو ولوم بکنن سر صبحی تو رو جون ننت ﮐﯽ ﺣﺎﻝ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻠﺮﺯﻩ😂☺️😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
    2شب پبش دختر 3ساله‌م تب کرده بود شیاف زدیم تبش بیاد پایین

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    امروز من تب کردم یه اسمارتیز آورده میگه بابا بیا اینو بزنم به تونت خوب شی

    ^_^

    😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    گفتم غم تو دارم😂

    گفتا غمت سرآيد😂

    .
    .
    .
    ..

    ..
    .
    .

    گفتم چه خوشگلي تو😂

    گفتا چشت درآيد😂😁😂

    ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪

    **♥** دلاتون شاد و لباتون خندون *ghalb_sorati*

    شیخ المریض
     

    6 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    جوک های پاییز 96

    شخصیت اجیلی هر ماه


    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    فروردین : نخود
    گاهی خوشمزه و با نمک گاهی بی مزه بینمک

    ^^^^^*^^^^^

    اردیبهشت : تخمه افتاب گردون
    گرم و ساده

    ^^^^^*^^^^^

    خرداد : ژاپنی
    خشک و تودار

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    تیر : پسته
    خوشمزه و با کلاس

    ^^^^^*^^^^^

    مرداد : بادام
    محکم با تفکر و عاقل

    ^^^^^*^^^^^

    شهریور : تخم کدو
    نرم و مهربون

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    مهر : کشمش
    شیرین و فداکار

    ^^^^^*^^^^^

    آبان : گردو
    همیشه همراه

    ^^^^^*^^^^^

    آذر : بادام هندی
    شیک و مجلسی

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    دی : فندق
    سرسخت با تفکر

    ^^^^^*^^^^^

    بهمن : تخم هندونه
    بامزه ولی کم حرف

    ^^^^^*^^^^^

    اسفند : سویا
    همیشه ناراحت

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    خب امیدوارم دوست داشته باشین دوستان

    شما چه مغزی شدین؟؟
    من شدم ژاپنی ، خشک و تودار

    Tarlanjoon
     

    6 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    طالع بینی

    سه تا موزیک شاد و سره حال


    چنتا موزیک سلامت براتون گذاشتم قر بدید و توبه کنید

    حرام است حرام

    انصافا همشون خوبه

    اولین آهنگ رو میریم با یه آهنگ بندری سره حال قریا بیان وسط

    حجم تقریبا پنج مگا بایت ◄

    تو یه من رحم بکن اینطور جوابم نکن
    یکمی صبر بکن اینطور خرابم نکن

    خیلی خوشحال میشی میبینی حالم بده
    جون اون کسی که دوست داری عذابم نده

    با کی داری میپری ؟؟ ابرومو میبری ؟؟

    با کی داری میپری ؟؟ بخدا بازیگری

    دیدنت سوار شدی تو شاسی بلنده جگری

    ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪

    واتو اوری باری

    سرت تو کوکه پری
    پارتی کنا چطورید

    خیلی سریع و فوری

    خانم به افتخاره اقایون آقایون به افتخاره خانما

    دست و هورا ، هیپ هیپ هورا

    بقلی بیگیر

    چیو بگیرم ؟؟

    قر کمرو

    چیکارش کنم

    بده تو کمر بده بقلی ؟؟

    به اون دماغ عملی ،بده ماشین بقلی
    فقط بپا نمالی ، سری زرلی جری

    همینجوری که میلرزونی و کمرتو هی میچرخونی
    حالا با ریتم تن همه رو باید برقصونی

    خانمه میگه روسری نزار
    ای بلا دور خاک به سر

    همش تو فکره دوست پسر
    اینورش پسر اونورش پسر

    ولی به نظر منو صدا زد
    خوشش اومده بی درد سر

    ولی به نظر منو صدا زد
    خوشش اومده بی درد سر

    منو پسنیدیده ازون دورا
    همگی بگید هیپ هیپ هورا

    میخواین باستون قرش بدم ؟؟

    پیچو تاب خوشگلش بدم ؟؟

    حجم تقریبا هشت مگا بایت ◄

    ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪

    اینم یه آهنگ سلامت ازون دوپس دوپسیا

    دودوعه دوع
    دودوعه دوع

    ای ای

    شکک

    دوپس دوپس دوپس

    سبز آبی قرمز سبز آبی قرمز

    توبه توبه توبه
    هییییی

    توبه توبه

    مو که دلداری نخاسوم
    این شتولا رو نخاسوم

    یلا یلا یلا جگیجگی

    توبه توبه توبه

    اییییییییی ویییییی

    مو که دلداره نخاسوم
    این شتولا رو نخاسوم
    توبه توبه توبه

    سی هوای یاروم

    خیلی خیلی خیلی دوسش میداروم

    حجم تقریبا هشت مگا بایت ◄

    ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪

    **♥** دلاتون شاد و لباتون خندون *ghalb_sorati*

    سیستم دانلود موزیک رو فعال میکنم که بتونید به آهنگای قبلی هم دسترسی داشته باشید

    شیخ المریض
     

    6 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    ترانه خونه

    بسته جوک پاییزی ۶ آذر۱۳۹۶


    ‏کتک خوردنهای من از بابام همیشه دو مرحله بود
    .
    .
    .
    .
    .
    کتک میخوردم و گریه میکردم

    کتک میخوردم که گریه نکنم
    😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    نام هات داگ تو مالزی حروم اعلام شده چون سگ در اسلام حروم
    .
    .
    .
    .
    .

    الان مش کاظم شیرازی نشسته داره فکر میکنه که چرا این به ذهن من نرسید
    😂☹️😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    اولین باری که رفته بودم آزمایش ادرار بدم
    ،😂

    خیلی استرس داشتم که نکنه اون لحظه شاشبند بشم
    😂
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    برای همینم از روز قبلش دسشویی نرفتم

    جاتون خالی توی ازمایشگاه، ۸تا لیوان شاشیدم، جوری که منشی با سینـی نمونه هامو برد
    ️😂😁😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    رفته بودم تعزیه ، یه دختره بوت چرمی پوشیده با ساپورت قرمزو مانتو جلو باز قرمز رفتم پشتش گفتم خانم خوشگله شمارتو میگی برگشت دیدم شمره
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    با شمشیر افتاد دنبالم
    😂
    شانس آوردم حبیب بن مظاهر بچه محلمون بود نجاتم داد
    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    جنگ بین شیرازی و رستم در شاهنامه
    😂

    رستم: چنانت بكوبم ب گرز گران ، ک یادآوری چرخ هفت آسمان
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    شیرازی: عامو بیو برو شر نشو
    😂😁😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    کریستن رونالدو انقدرماشین داره

    پسرش ازمدرسه میاد نمیدونه کدوم ماشینشون نیست
    .
    .
    .
    .
    .
    ماهم یه پراید مدل ۸۲ داریم بابام بیادخونه

    ماشین نباشه عاشورا میشه
    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    khengoolestan_axs

    وقتی حامد همایون میگه هر چی دارید و ندارید بپوشید

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ‏کاش یه پولی جمع کنیم واسه صدف طاهریان بفرستیم لباس پاییزی بخره تا سرما نخوره
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    بنده خدا فکر نمیکرد اونجا موندگار بشه فقط با خودش مایو برده
    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    طرف از رادیو سلامت اومد بهم گفت ورزش میکنی؟ گفتم نه

    گفت موقع بیکاری کجا میری؟
    گفتم قهوه خونه قلیون میزنم
    .
    .
    .
    .
    .
    موقع رفتنش گفتم آقا کی پخش میشه؟

    گفت برو تا شوتت نکردم
    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    جمشید سوار مینى بوس میشه و سلام میکنه، هیچکس جواب سلامشو نمیده

    عصبانى میشه میگه: یه مشت خر و گاو نشستن توی مینى بوس
    .
    .
    .
    .
    .
    راننده یکدفعه میزنه رو ترمز طوریکه همه مسافرا میفتن رو هه
    .
    .
    .
    .
    میاد و یقه جمشید رو میگیره و میگه: بگو ببینم کى خره؟ کى گاوه؟؟؟؟

    جمشید میگه: والا اینطور که تو زدى رو ترمز معلوم نیست دیگه ؛همه قاطى شدن
    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    درستش این بود که همراه اول روز تولد آدم به دوستاش تماس رایگان هدیه میداد و میگفت تولد دوستته نه به خودش
    .
    .
    .
    .
    .
    الان من زنگ بزنم چی بگم؟ بگم تولدم مبارکه؟
    😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    زنه با دوست پسرش تو خونه بود یهو شوهرش وارد میشه

    پسره از ترس شوهره میره پشت مبل. شوهره در حال چای خوردن بود که یدفعه پسره از پنجره فرار میکنه

    مرده بزنش میگه این کی بود در رفت؟

    زنه میگه : این خستگیت بود در رفت
    .
    .
    .

    .

    عجب چاییه چای کاپیتاااان
    😂😁😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    يه بار به مادر بزرگم گفتم اين دختره چند بار به من نگاه كرد

    بلافاصله گفت:به خودت نگير؛ آدم ميرينه به عنش نگاه ميكنه
    😂
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    خدا بيامرز چون ۹تا شيكم زاييده بود اعصاب نداشت
    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ‏بابام تو کوچه با ده نفر دعواش شد بعد منو فرستاد جلو
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    یعنی امام علی رو مالک اشتر اینجوری حساب نمیکرد
    😂😁😂😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    دکتر به عموم میگه چشات دچار بیماری میوپ(نزدیک بینی) شده 4میلیون هزینه عمل
    ‌.
    .
    .
    .
    .
    عموم میگه چه کاریه آخه 4 میلیون بدم
    دو قدم میرم از نزدیک می بینم
    😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    امكان داره صبح از خواب بیدار بشی ببینی دوست دخترت باهات قهره
    😂

    میپرسی چرا چیزی نمیگی
    😂
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    بعد متوجه میشی دیشب یه خوابی دیده كه تو توش مقصر بودی
    ️😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    تو باشگاه محل ما یه تابلو زدن نوشته
    .
    .
    .
    .
    .
    همتون اشتباه میزنین
    با تشکر، مدیریت باشگاه
    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ‏پسر عموم ١٥ سالشه بهم گفت تو هنوز سينگلی، ميخوای خواهرِ دوس دخترمو برات اكی كنم؟

    گفتم بچه مشقاتُ نوشتی؟
    😂
    ‌‌.
    .
    .
    .
    .
    گفت اره

    گفتم پس زنگ بزن اوكی كن برام
    😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺑﺬﺍﺭﻥ، ﮐﻪ ﻣﺮﺍﺟﻊ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۵۰ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺣﻖ ﻓﺘﻮﺍ ﺩﺍﺩﻥ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    ﭼﻮﻥ ﻣﻨﻢ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﻮ ۸۰ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺍﺯ ﺭﻭ ﻟﺞ

    ﻫﺮ جور ﻋﺸﻖ ﻭ ﺣﺎﻟﯽ ﺭﻭ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﻋﻼﻡ ﻣﻴﮑﺮﺩم
    😂😁😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    راهنمایی که بودم یه ناظم داشتیم فک میکرد اگه یه روز منو نزنه باخته
    😂
    .
    .
    .
    .
    .

    یه بار دست به سینه نشستم سرکلاس این یهو اومد تو گفت تو منو مسخره کردی اینجوری نشستی جلوم؟ بازم منو زد
    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ﻣﻜﺎﻟﻤﻪ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﻳﻲ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺍﻳﺮ
    .
    .
    .
    .
    ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﻣﺤﺘﺮﻡ

    ﺍﺯ ﻣﺮﺯ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻳﻢ
    ✈️

    ﺧﻮﺍﻫﺸﻤﻨﺪﻳﻢ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺷﻮﺭﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭﻧﻴﺎﻭﺭﻳﺪ
    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    اونجایی ک آرایشگره وسط ابرو گرفتن میگه تو به ابروهات دس زدی ؟
    .
    .
    .
    .
    .
    بدون ک ریده تو ابروت
    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    سطح طنز دخترا اینجوریه که مثلا میبینی تو

    جمعشون از خنده ریسه رفتن دو سه نفرم

    تشنج کردن ، میگی چی شده؟ میبینی مثلا

    چنگال یکیشون افتاده زمین
    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    قبلا که بچه بودیم با بچه های محلمون وقتی که برق میرفت میرفتیم تو کوچه
    روی همه زنگ ها به غیر از خونه خودمون چسب میزدی
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    وقتی برق می اومد کوچه میشد عین عروسی
    😂😜

    چنین آدمای مریضی بودیم ما
    😂😁😂😂😁😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    آدمها سه دسته هستن
    .
    .
    .
    .
    اونایی که می پرسن چقدرحقوق میگیری
    اونایی که میپرسن چرا تا حالا زن نگرفتی
    اونایی که هیچ سوالی نمیپرسن

    (این آخری نسلش رو به انقراضه)
    😂😁😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    بچه‌ خواهرم زنگ زده میگه دایی میای منو برسونی مهدکودک. میگم نه دایی کار دارم
    .
    .
    .
    .
    .
    میگه بیا بهت خوش می‌گذره! اول صبح همه‌ی مامان‌ها میان خیلی هم خوشگلن
    😂
    راست میگن حلال زاده به داییش میره ها
    😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦



    ツ نمایش کامل ツ

    قیز قیز
     

    6 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    جوک های پاییز 96

    دفترچه خاطرات | خودکشی


    دوران دانشجویی بود برای لیسانس

    بعد موقع امتحانا بود

    منم که کلن تو طول ترم هیچی نمیخوندم و جزوه هم نمینوشتم

    *gil_li_li_li* *gil_li_li_li*

    امتحان فیزیک الکترومغناطیس داشتیم یکی از سخت ترین درسامون

    هی نگاه به جزوه میکردم هیچی نمیفهمیدم

    :khak: :khak:

    هی عرررررررر میزدم کف اتاق و دود از باکسنم در اومده بود

    *gerye_kharaki* *gerye_kharaki*

    بعد یکی از رفیقام گفت اصخر اگه نمیره تو مخت یکمی برو تو ایوون تا یه هوایی بت بخوره

    بعد گفتم شاید جواب بده ، رفتم داخل ایوون نشستم روی نرده های ایوون

    برا خودم آواز میخوندم

    *soot* *soot*

    بعد یه رفیق داشتیم توی سوییت های پایین داشت درس میخورد

    اسمش صادق بود

    ولی ما بش میگفتیم اوس علی نجس

    کلن برا همه لقب میزاشتیم

    یه حاجی داشتیم تو اتاقمون اولش که اومده بود خیلی بچه مثبتی بود

    بعد بسکه براش گوزیدیم از لج ما میگوزید این آخریا
    بعد بش میگفتیم حاجی گوزو

    این اوس علی نجس پایین بود

    گفت ببند اون دهنتو داریم درس میخونیم

    *fosh* *fosh*

    بعد من گفتم خوبه یکمی براشون فیلم بازی کنم

    گفتم اوس علی دیگه حال و حوصله زندگی ندارم

    به ننم بگو خرس خوردش نگید خودشو کشته
    *odafez* *odafez*

    بعد این اوس علی میگفت برو بابا جرأتشو نداری هی میخندید

    بعد من پیش خودم گفتم که بزار یکمی آویزون بشم بعد با زور دستام میام بالا

    *palid* *palid*

    انصافا ارتفاعشم خیلی بود ، چون ما طبقه بالا بودیم

    بعد گفتم اوس علی حالا که خودمو کشتم میفهمی

    بعد آویزون شدم

    بعد این اوس علی از تو ایوون پایین اومد بیرون
    دید آویزون شدم

    گفت داری چیکار میکنی اخمخ

    *esteres* *esteres*

    بعد من کف پام به دیوار بود و دستم به نرده ها وصل بود

    باکسنمو داده بودم عقب مثه میمونا

    بعد این اوس علی دقیق زیر باکسن من واساده بود

    گفتم اوس علی برو کنار تا نریدم رو سرت

    *vakh_vakh* *vakh_vakh*

    بعد خندم گرفت

    عاقا تا خندم گرفت
    دستام جفت شدن ، چسبیدن به هم ، اویزون شدم

    بعد دستا که جفت بشن نمیشه که دیگه زور زد

    گفتم وااااای اوس علی خاک بر سرت

    *help* *help*

    بدو بدو واقعی شد

    این اوس علی نجسم حول کرده بود

    هی جیغ و داد میکرد

    *dingele dingo*

    منم با این شلوارک آویزون شده بودم

    یه چشمم شده بود اشک یه چشمش شده بود عن

    *gerye*

    من هی جیغ میکشیدم میگفتم خدایا گوز خوردم

    خدایا من نمیخواستم خودمو بکشم

    الکی الکی دارم میمیرم

    خدایا بدبخت شدم

    بعد زیرمم نرده بود میترسیدم از اون بالا بپرم

    نرده از وسط جرم بده نصفم اینور بیوفته نصفم اونور

    هی همیطوری تو هوا هی میگفتم خا بر سرت اوس علی

    ریدم رو سرت اوس علی

    اونم هی مثه مرغ پر کنده اینور اونور میدویید جیغ میزد

    *dingele dingo*

    بعد دیگه دستام خسته شده بود

    گفتم خدایا مو اصن قصد خودکشی نداشتم الکی الکی دارم میمیرم اگه مردم همش تقصیره این اوس علی نجسه

    بعد پامو فشار دادم به دیوار که از بقل دیوار دورم کنه نیوفتم رو نرده طبقه پایین و روی پاگرد سیمانی

    بعد همیطوری که پامو فشار دادم به دیوار باکسنم گردولی شد

    هموطوری خودمو از دیوار دور کردم و پریدم پایین

    بعد با کف پا اومدم رو زمین بعد چون ارتفاع زیاد بود

    اتوماتیک زانو هامم تا آخرین حدشون جمع شدن و از چهل پنج درجه به صفر درجه رسیدن

    بعد بازم حده ارتفاع و وزن بیش از حد مجاز بود که مابقیه انرژی رو باکسنم جان فدایی کرد و خودشو کوبید به زمین

    و نیرویی معادل هفتصد و شیش کیلو ژول به باکسنم وارد شده

    و در اثر فشاره وارده طبق فرموله
    u = mgh

    با احتصابه

    گرانش برابره با
    ۹٫۸۲ میلی متر بر ثانیه

    پتانسیل انرژی جنبشیه من زیاد شد و در اثر اختلاف پتانسیل به وجود اومده

    برق از باکسنم متصاعد شد و خشتکم جر خورد
    و سه چهار تا پیچ و مهره هام ریخت کف بیابون

    و هر چی فیزیک خونده بودم پاک شد امتحانمم ریدم

    بعدی که خوردم زمین با باکسن ولو شدم
    بعد خودمو زدم به مردن

    بعد بچه ها تازه اومدن بیرون

    یکیشون گفت اصخر دعا کن جفت پاهات شکسته شده باشه وگرنه من برات میشکنمشون

    بعد من گفتم وای به من دست نزنید هنوز گرمم
    *narahat* *narahat*

    اوس علی برو نخ سوزن بیار

    *odafez* *odafez*

    فکر کنم باکسنم پاره شده

    دست به من نزنید که جیغ میکشم

    بعد اینام اینقده بیشعور بودن دست نزدن منو ول کردند رفتن

    *talab* *talab*

    خو یعنی چی این چه طرز برخورد با یه مصدومه که از یه خودکشی جون سالم بدر برده

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    یه خاطره دیگه هم دارم
    من همیشه تو خوابگاه با این شلوارکه و زیر پوش حلقه ایی میگشتم

    *baghal*

    بعد خوابگای ما اصن خیلی دور بود از انسان ها و جماعت ادمیزاد

    بعد دیگه همه با هم خودمونی بودیم

    بعد ترم یک یا دو بود

    یکی از دخترای دانشگاه که مسئول کانون فرهنگی بود

    با وانت دانشگاه و یکی از مسئولین دانشگاه اومده بود تو خوابگاه

    اومده بودن دنبالم برای کارای فرهنگی و دکور چیدن

    *malos* *malos*

    بعد دم در به یکی از بچه ها گفت که بلند صدام بزنه اونم هی از جلو دره طبقه پایین بلند صدا میکرد

    اصصصصخخخخخررررر اصصصصصصصخخخخخررررر

    بعد من اومدم دم پله ها واستادم

    گفتم مرررررررررگ و اصخر

    *righo_ha* *righo_ha*

    چیکار داری ؟؟

    گفت بیا پایین یکی کارت داره

    *fekr* *fekr*

    گفتم من نمیام پایین بگو بیاد بالا

    *fuhsh* *fuhsh*

    بعد گفتش که آخه نمیشه

    *Aya* *Aya*

    بعد من یواش یواش داشتم میومدم پایین با شلوارک صورتی و توپ توپیم ، هر کسی که میومد بالا با باکسنم میزدم بش بخوره به دیوار

    کل راه پله ی ما ، رو به روش دیوار نداشت همش شیشه بود
    قشنگ میتونستی یه نفرو که میره پایین یا میره بالا ببینی

    وسط مسیرم نشستم رو حفاظ پله ها قیژژژژژ با باسنم قر خوردم اومدم پایین

    بعدم دستمو کردم تو باکسنم شلوارکمو که این حفاظ حول داده بود داخل کشیدم بیرون

    بعد من نگاه نکردم پایین ببینم کیه

    :khak: :khak:

    همیطوری اومدم اون خانمه که مسئول فرهنگی بود کل مسیر داشت منو از بیرون تو شیشه ها میدید

    بعد من اومدم دم در دیدم عهههه ؟؟!!!

    *moteafesam* *moteafesam*

    بعد بدتر حل کردم مثه اسب حامله شروع کردم دویدن بالا که لباس درست بپوشم

    تو مسیر مثه اورانگوتان چهار دستو پا میرفتم بالا

    بعد که از رو به روی دستگاه راه پله رفتم کنار داد زدم گفتم

    گفتم اندکی صبر کنید هم اکنون خود را میرسانم

    *modir* *modir*

    بعد رفتم شالوار پوشیدم و عینک دودی زدم و اینا که یعنی مثلن فکر نکنه خیلی دیگه بی کلاسم و اینا

    ولی خو مثی که همه چیو دیده بودن

    اخه مسئوله که اومده بود میگفت چه شلوارک قشنگی داریا

    رفیقمم که زود تر رسیده بود ، میگفت کل مسیر رو داشت نگات میکرد و میخندید ، منم بش میگفتم براش دعا کنید داریم از دستش میدیم

    :khak: :khak:

    بعد رفته بودیم برای دکور سنگ های بزرگ بزرگ ببریم که رنگ کنن و دکور بزنن

    من دولا که میشدم

    شلوارکه زیر شلوارم پوشیده بودمش چشمم میخورد به اون

    دولا که میشدم شلوارکمو که میدید این اصن انگاری تشنج میکرد

    هی میگفتم خانم فلانی هی نخندا کار کن

    میگفت من نمیتونم خودتون بار کنید سنگا رو

    *odafez* *odafez*

    ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪

    *ghalb_sorati* دلاتون شاد و لباتون خندون *ghalb_sorati*

    لیست خاطره های قرار داده شده تا به امروز ◄

    اگه خدا بخواد سعی میکنم بیشتر بنویسم خاطرات و مطالب خنده دار

    دوستتون دارم

    *baghal*

    شیخ المریض
     

    6 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    خاطره ها

    عادت


    khengoolestan_axs

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    عادت، ناجوانمردانه‌ ترین بیماری ‌ست، زیرا هر بداقبالی را به ما می ‌قبولاند، هر دردی را و هر مرگی را. عادت، بی ‌رحم ‌ترین زهر زندگی‌ ست
    زیرا آهسته وارد می ‌شود، در سکوت، کم‌ کم رشد می ‌کند و از بی ‌خبری ما سیراب می ‌شود و وقتی کشف می ‌کنیم که چطور مسموم آن شده‌ایم، می‌‌ بینیم که هر ذرهٔ بدن ‌مان با آن عجین شده است، می ‌بینیم که هر حرکت ما تابع شرایط اوست و هیچ داروئی هم درمانش نمی ‌کند

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    اوریانا فالاچی

     

    6 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    انرژی مثبت

    نمایش بیشتر
    user_send_photo_psot

    ^^^^^*^^^^^

    گویند که اندر وادی خنگولستان
    اشخاصی ببودند بس عجیب و بلکم ...

    user_send_photo_psot

    ..♥♥..................

    مادرم گفت
    عجب عطر قشنگي زده اي
    باز بوي گل گيسوي تو ما را لو ...

    user_send_photo_psot

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    ـ آقای محترم میشه وقتی باهاتون حرف میزنم ...

    user_send_photo_psot

    ..*~~~~~~~*..

    پیری برای جمعی سخن میراند، لطیفه ای برای حضار تعریف کرد، همه دیوانه ...

    user_send_photo_psot

    oOoOoOoOoOoO

    هیچي بدتر اَز دیدڹ اوڹ آدمي نیسٺ
    کہ میتونِہ
    هَمِہ رو خوشحال ...

    user_send_photo_psot

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    گویند درگذشته دور در جنگلی شیر حاکم جنگل بود و مشاور ...

    user_send_photo_psot

    دانشگاه همدان بودیم داخل خوابگاه

    یازده تا نرده خر بودیم داخل اتاق

    ساعت ...

    user_send_photo_psot

    o*o*o*o*o*o*o*o
    سه چيز برادر را از برادر جدا ميکند
    زن
    زر
    زمين
    سه چيز در زندگي يکبار به ...

    user_send_photo_psot

    من تکه ای از پازل خداوندم
    بی هدف آفریده نشده ام که بی هدف زندگی کنم
    میدانم ...

    user_send_photo_psot

    * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *

    به هر زائر سه جا سر می زنی دلگرمی ام این است

    زیارت نه ...

    user_send_photo_psot

    *********◄►*********

    بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود

    من چه چیزی کمتر از آن ...

    user_send_photo_psot

    رو مبل منتظر بودم تا بیاد ساعت 2 نیمه شب مثل همیشه این ساعت داشت میومد
    داشتم ...

    user_send_photo_psot

    ﻣﻨﻢ ﺯﯾﺒﺎ
    ﮐﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯿﺪﺍﺭﻡ
    ﺗﻮ ﺑﮕﺸﺎ ﮔﻮﺵ ﺩﻝ ...

    text .
    .
    .
    در حال تکمیل کردن سیستم نمایشی سایت .
    .