بعضی چیز ها را باید سروقت خودش
داشته باشی
وقتش که بگذرد
دیگر بود و نبودش برایت فرقی نمیکند
چون به نبودنش عادت کرده ای
و یاد گرفته ای چگونه بدون اینکه
داشته باشی اش زندگی کنی
یکی باید باشد
یکی که آدم را صدا کند
آدم را به اسم کوچکش صدا کند
یک جوری که حال آدم را خوب کند
یک جوری که هیچ کس دیگر بلد نباشد
یکی باید آدم را بلد باشد
تو آرام آمدی
نرم و بی صدا
مثل قطره ی باران بر قلبم چکیدی
به سان برف آرام آرام در من ذوب شدی
تکه ای از وجودم شدی در این سنگستان
نمیدانم تو را چه بنامم
تو که آمدی آرام شدم
چیزی در درونم خواند
زمزمه کرد
این آغاز دوست داشتن است
حقیقت اینکه هر چقدر مهربان تر باشی بیشتر بهت ظلم میکنند
هرچی صادق تر باشی، بیشتر بهت دروغ میگن
هرچی خودتو خاکی تر نشون بدی واست کمتر ارزش قائلند
هرچقدر قلبتو آسونتر در اختیار بگذاری، راحت تر لهش میکنند
واگه بدونند منتظری وبهشون احتیاج داری
اندازه ی یه دنیا ازت فاصله میگیرن
دلم گرفته
از آدم هایی که میگن دوست دارم
ولی معنیشو نمیفهمن
از آدم هایی که میخواند مال اونا باشی
اما خودشون مال تو نیستن
از اونایی که زیر بارون برات میمیرند
و وقتی موقع آفتاب میشه همه چی یادشون میره
واقعا آدم دلش میگیره
اشتراک دهنده: سحر
یه ذره بی حوصله شید یه ذره حرف نزنید
آدم ها خیلی راحت میذارنتون کنار
زمونه، زمونه ای نیست که بود و نبودتون
واسه کسی فرق داشته باشه
(: