..*~~~~~~~*..

روزی ناصرالدین قاجار و همراهانش به باغ دوشان تپه رفتند، نهال گل سرخ قشنگی جلوی عمارت، نظر شاه را جلب کرد فوری کاغذ و قلم برداشت و شروع به نقاشی آن گل نمود
تمام که شد، آن را به درباریان نشان داد و پرسید چطور است؟

مستوفی الممالک پاسخ داد: قربان خیلی خوب است
اقبال الدوله گفت: قربان حقیقتا عالی است
و اعتمادالسلطنه نیز عرض کرد: قربان نظیر ندارد
و بعد یکی دیگر گفت: این نقاشی حتی از خود گل هم طبیعی تر و زیباتر است
نوبت به ضیاالدوله که رسید گفت: حتی عطر و بوی نقاشی قبله عالم از عطر و بوی خود گل، بیشتر و فرحناکتر است، همه حضار خندیدند

بعد از آنکه خلوت شد، شاه به موسیو ریشار فرانسوی گفت: وضع امروز را دیدی؟ من باید با این بی ناموسها مملکت را اداره کنم

چکیده تاریخ ایران
حسن_نراقی