آغاز دوست داشتن تو آرام آمدی نرم و بی صدا مثل قطره ی باران بر قلبم چکیدی به سان برف آرام آرام در من ذوب شدی تکه ای از وجودم شدی در این سنگستان نمیدانم تو را چه بنامم تو که آمدی آرام شدم چیزی در درونم خواند زمزمه کرد این آغاز دوست داشتن است 7 سال پیش نوشته شده توسط : Maryamtkdدلنوشته 36 ◄ اشمولی پشمولی 6
7 سال پیش
چه رمانتیک
7 سال پیش
هیچ چرت وپرتی به ذهنم نمیرسه بپرونم
واسه این پست
7 سال پیش
هیچ چرت وپرتی به ذهنم نمیرسه بپرونم
واسه این پست
مرسی صداقتتت
7 سال پیش
مرسی صداقتتت
خواهش میکنم چه کنیم دیگه
7 سال پیش
خواهش میکنم چه کنیم دیگه
دسته خودت و آقاته احیانا !
7 سال پیش
دسته خودت و آقاته احیانا !
اوهوم
هر چه میخواهد دل تنگت بگو