گاه گاهی که دلم تنگ شود
شعر درمان دلم می گردد
دردهایم که فراوان گردد
بیتی، غزلی چاره دردم گردد
گاه گاهی که زخود بیگانه ترینم در شهر
شعر است که یار دیرینم گردد
بداهه : یهویی
شاعر که نه جمله سازی می کنم
ثریا ثعلبی
عاشق اخمت شدم، باشد! ولی گاهی بخند
می شود چنگیزخان هم گهگداری خانِ زند
بوده ام هرچند شیری، تا تو صیادم شدی
مثل یک آهوی زخمی ساده افتادم به بند
عشق تو در طالعم بوده عزیز از ابتدا
از همان روز تولد، از همان هفتاد و چند
دست از جان شسته ام گاهی ولی با این همه
نه نمیشد باز هم زیبای من دل از تو کَند
بی حضورِ تو برایم فرق چندانی نداشت
تلخی نسکافه ها، یا چاییِ هل دار و قند
گرچه با تلخی تو جذابی، شکر گاهی بریز
عاشق اخمت شدم، باشد! ولی گاهی بخند
طاهره اباذری هریس
تا حالا با خودت
رفتي زير پتو؟
ديدي چه حاليه؟
ديدي هوا كه نيست
يه سال مي گذره
تو هر يه ثانيه
پيش اومده برات
كه زندگيت يه روز
آوار شه سرت؟
تو مونده باشي و
…معدني از سكوت
با عكس دخترت
شده دلت بخواد
فقط يه بار ديگه
صداشو بشنوي؟
اين قصه ي منه
…بگو دلت مي خواد
كجاشو بشنوي؟
تاريكه مثل قبر
شبيه زندگيم
اينجا چراغ نيست
تو مرزهاي من
اين سرنوشتمه
اين اتفاق نيست
به نفع دوستم
نفس نمي كشم
!بس كه هوا كمه
اين ماه بعد از اين
ارديبهشت نيست
اردي جهنمه
وقتي كه كارگر
با بغض و دلهره
زنده به گور شد
كي گفته تا ابد
بايد ادامه داد
بايد صبور شد؟
تو پخش زنده ايم
…كي واسه درك اين
فاجعه حاضره
…تو انتخاب كن
چي ديدني تره
من يا مناظره؟
از برگه هاي راي
تا معدني كه ريخت
!خاطره دود شد
انگشت هاي ما
…ايندفه قبلِ راي
!دادن كبو شد
كي تو جهان مثِ
ما جون داده واسه
كشف يه لقمه نون
امشب به ياد من
سي ثانيه فقط
…زير پتو بمون
مهدی ايوبی
شبی در خواب بودم مثل کاکتوس
زدی بر گونه من بی صدا بوس
ز درد خارشش فریاد زد دل
الهی در به در شی پشه لوس
ناشناس