ترا ندیده ام ولی ندیده دوست دارمت
به دست گرم عاشقی دوباره می سپارمت

غزل تویی غزال من ، ستاره ی شمال من
همیشه تا همیشه ها به دیده می گذارمت

بهار دربهار من، امید ماندگار من
به دفتر سپید دل همیشه می نگارمت

بیا به چشم باغ من، به باور سراغ من
که لحظه لحظه در دلم چو عشق می فشارمت

قسم به نام هر چه او ،به میل حس گفتگو
که دانه دانه مثل مو ، چو شانه می شمارمت

پرنده ی زمین من ، همیشه نازنین من
ترا ندیده ام ولی ندیده دوست میدارمت