*~*~*~*~*~*~*~* مینوشم به سلامتی روزی که قطع بشه نفسم مینوشم به سلامتی وقتی که تنگ بشه برات دلم مینوشم به سلامتی روزی که بری دستات تو دستم *~*~*~*~*~*~*~*
*~~~*****~~~* نفسم پس می رود، از چشمهایم اشک می ریزد، دهانم بدمزه است سرم گیج می خورد، قلبم گرفته، تنم خسته و کوفته و شل، بدون اراده در رخت خواب افتاده رخت خواب بوی عرق و بوی تب می دهد میخواهم بلند شوم و پنجره را باز کنم ولی یک تنبلی سرشار مرا روی تب میخکوب کرده میخواهم سیگار بکشم میل ندارم اطاق درهم برهم است و من تنها هستم در رخت خوابم میغلتم، یادداشت های خاطره ام را به هم میزنم اندیشه های پریشان و دیوانه مغزم را فشار میدهد پشت سرم درد میگیرد. تیر میکشد، شقیقه هایم داغ شده، به خودم می پیچم لحاف را جلوی چشمم نگه میدارم فکر می کنم....خسته شدم خوب بود میتوانستم کاسه ی سر خود را باز کنم و همه ی توده های نرم خاکستری پیچ در پیچ کله ی خود را در آورده، بیندازم دور، بیندازم جلوی سگ *~~~*****~~~* زنده به گور نوشته صادق هدایت
هی رد شو از این کوچه و هی دل ببر از ما تو فلسفه ی بودنِ این پنجره هایی... *~*~*~*~*~*~*~* دلم گواه خوبی نمیداد یه حس مزخرف افتاده بود تو وجودم باعث بیقراریم میشد، دستام یخ کرده بودن، قلبم تند میزد، دلشوره که میگن همینه نتونستم طاقت بیارم، با عجله یه لباس دم دستی پوشیدم و خواستم بزنم بیرون که مامان رو دیدم مادر جون کجا میری این وقت شب؟ دروغی سر هم کردم
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ دست و دلم می لرزید ته دلم خوشحال بودم ولی به روی خودم نمیاوردم که مبادا کسی پی حال درونم ببره امروز قرار بود عطیه با شگرد خودش جلوه رو از خونه بکشه بیرون تا همدیگرو ببینیم نگاهی به ساعت انداختم عقربه هاش چهارو پنج دقیقه رو نشون میدادن باید کم کم میرفتم، نگاهی از آینه به خودم انداختم چشمای سبزم از خوشحالی میدرخشیدن، لبخندم رو پنهان کردم دستی به موهام کشیدم و از اتاق اومدم بیرون که ارغوان مثل عجل معلق روبه روم پیدا شد کجا میری؟
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * از صدای بلند تاپ و توپ پاهام روشو سمت عقب برگردوند منو که دید ابروهاش پرید بالا
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ❤نفس❤نفسم❤ نفستو❤ ❤خیلی❤میخواد❤اگه❤نفست❤ ❤ نفسمو❤نخواد❤نفسم❤بند❤میاد❤ ❤پس❤ نفستو❤با❤ نفسم❤یکی❤کن❤ ❤که❤نفسم❤واسه❤نفست❤ نفس❤نفس❤بزنه❤ 💜تقدیم به نفسم💜
دلم مي خواد زود بابا شم تا اين حس بي نظير رو تجربه كنم تا بغلش كنم عطرشو بو بكشم ديوونه شم تا وقتي به چشماش زل مي زنم آرامشو حس كنم مي خوام چشاش به تو بره ، چون نگام كه ميكني نفسم حبس ميشه غرق ميشم تو اون نگات ميخوام لباش به تو بره ، كه جز دوستت دارم و حرفاي ناب هيچي ازشون نشنيدم ميخوام وقتي از سر كار ميام خونه و خستم پرتش كني تو بغلم بگي بيا خستگيتو در كن منم محكم بغلش كنم و بوسش كنم اونم رو كل پيرهنم جيش كنه تو هم با خنده هاي نازت منو مسخره كني ميخوام خودم ببرمش حموم كه اون تن ظريفشو بشورم كه از شوق داشتن همچين فرشته اي بغض كنم كه بشيني كنارمون و تماشامون كني كه بگي عاشق جفتتونم دلم ميخواد زود بابا شم تا زندگيمون رويايي شه تا فضاي خونمون پر شه از صداي دلنشينش ، بذار شبا با گريه ش اصلا نذاره بخوابم بذار دير برسم سر كار بذار همه ي زندگيمو بر اساس وجود نازنينش كوك كنم ميخوام صبح ها اول اونو بوس كنم تا كه چشماتو ميكني اون ور ميفهمم حسوديت شده و عاشقانه ترين بوسه ها رو واست هديه ميكنم كه از وجود نازنين تو ِ كه همچين فرشته اي تو دنيامونه دلم مي خواد زود بابا شم Text by me
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم