سلامتــــــیه فـــــهم و شــــعور اون بچــــــه ای کـــــ ⇝➘
وقتـــــــی بارون مــــــیومد ،،
سرشو بالا کرد و گفت : خــــــــُدایا دنــــــیایـــــیه ک خـــــودت ساختـــــی
گــــــریه چـــِرا ؟؟؟ . . .
سلامتــــــیه فـــــهم و شــــعور اون بچــــــه ای کـــــ ⇝➘
وقتـــــــی بارون مــــــیومد ،،
سرشو بالا کرد و گفت : خــــــــُدایا دنــــــیایـــــیه ک خـــــودت ساختـــــی
گــــــریه چـــِرا ؟؟؟ . . .
***
وقتی دلت خسته شد
دیگر خنده معنایی ندارد
فقط می خندی تا دیگران غم آشیانه کرده در چشمانت را نبینند
وقتی دلت خسته شد
دیگر حتی اشکهای شبانه هم آرامت نمی کنند
گریه میکنی چون به گریه کردن عادت کرده ای
وقتی دلت خسته شد
دیگر هیچ چیز آرامت نمیکند
… بجز دل بریدن و رفتن
***
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
التماس دعا
***
قدیما تقریبا اون موقع که هشت نه سالم بود داخل دهات گاو داشتیم ، گاومون خعلی بزرگ و هیکلی بود
یبار صبح با عموم و ننه بزرگم رفتیم بدوشیمش
عمو دستشو کرده بود تو دماغ گاو و پرده ی بین دو سوراخ دماغشو گرفته بود
و گاو هم از ترس اینکه پرده دماغش پاره نشه تکون نمیخورد
ننه بتولمم داشت شیر گاو رو میدوشید
بعضی وقتا
ﺗَﻪ ﺍُﺗُﻮﺑﻮﺱ، اون ﺻَﻨﺪَﻟﯽ ﺁﺧَﺮ، ﮐِﻨﺎﺭِ ﺷﯿﺸﻪ
ﺑِﻬﺘَﺮﯾﻦ ﺟﺎﯼِ ﺩُﻧﯿﺎﺳﺖ
ﺑَﺮﺍﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﻣُﭽﺎﻟﻪ ﺷَﻮﯼ ﺩَﺭ ﺧُﻮﺩَﺕ
ﺳَﺮَﺕ ﺭﺍ ﺑِﭽَﺴﺒﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺷﯿﺸﻪ ﻭ
ﺯُﻝ ﺑِﺰَﻧﯽ ﺑﻪ ﯾِﮏ ﺟﺎﯼِ ﺩﻭﺭ
ﻭ ﻓِﮑﺮ ﮐُﻨﯽ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ …
ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﯽ ﮐﻪ ﺁﺯﺍﺭَﺕ ﻣﯿﺪَﻫَﺪ …
ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﭼِﺸﻤﻬﺎﯾَﺖ ﺧﯿﺲ ﺷَﻮﺩ، ﺍَﺯﺣُﻀُﻮﺭِ ﭘُﺮ ﺭَﻧﮓِ
ﯾِﮏ ﺧﯿﺎﻝ
ﻭ ﯾﺎﺩَﺕ بِرَوَﺩ ﻣَﻘﺼَﺪَﺕ ﮐُﺠﺎﺳﺖ…
ﻭ ﺩِﻟَﺖ ﺑِﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﺩُﻧﯿﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﮤ ﻫَﻤﯿﻦ ﮔﻮﺷﻪ ی
ﺍُﺗﻮﺑﻮﺱ
ﮐُﻮﭼَﮏ ﺷَﻮَﺩ . . . ﺩِﻧﺞ ﻭ ﺗَﻨﻬﺎ . . .
طفلکی دل من
باران که می بارد
نه هوس یار میکند
نه هوای دیار
تنها
تنهاییش را
در این هوای بی کسی
ها میکند
طفلکی دل من
چه تپنده می میرد
از آه هایی
که هنوز نکشیده است
همـیشــہ دقیقا وقــتی پـُر از حـرفی …
وقــتی بغــضـ میکنی …
وقتی داغونی …
وقــتی دلت شکسته …
دقیقـا همین وقــتا …
انقـدر حـرفـ داری که فقــط میتونی بگی :
” بیخیال … !”