فهرست مطالب
  • نوشته های اندرویدی (2,526)
  • دفتر شـعـــر (1,222)
  • دلنوشته (1,035)
  • متن زیبا (934)
  • عاشخونه ها (879)
  • انرژی مثبت (849)
  • داستانکهای زیبا (542)
  • متفرقه (303)
  • روانشناسی (265)
  • یک ذره کتاب (249)
  • پست های سریالی (249)
  • عکس و مکث (245)
  • بسته جوکها (212)
  • پیام های اوسا (164)
  • یادمون باشه (131)
  • سخنان بزرگان (129)
  • خاطره ها (125)
  • جملکس (118)
  • نهج البلاغه (117)
  • سرگرمی (98)
  • طالع بینی (86)
  • جوک های تابستون 96 (86)
  • آیا میدانید (86)
  • ترانه خونه (85)
  • داستانک های شیخ و مریدان (84)
  • داستان های دینی (77)
  • پیامک تبریک (74)
  • متن سلامتی (64)
  • خندانکس (58)
  • چیستان (57)
  • پیام تسلیت (57)
  • جوک های بهار 95 (57)
  • جوک های تابستان 94 (56)
  • نقاشی های ارسالی (51)
  • مطالب علمی (50)
  • بهلول (47)
  • جوک های تابستان 95 (46)
  • جوک بهمن 93 (41)
  • جوک های بهار 96 (41)
  • جوک های زمستان 94 (40)
  • جوک های آذر 93 (39)
  • خبرنامه (39)
  • دیالوگ های ماندگار (38)
  • داستان های ترسناک (35)
  • جوک های بهار 97 (35)
  • حدیث (34)
  • ساختاری (34)
  • چُس ناله (34)
  • جوک های بهار 94 (32)
  • جوک های زمستان 95 (32)
  • پــیامــک (30)
  • اموزش (30)
  • شرت و پرت (28)
  • ملا نصرالدین (25)
  • زنگ سلامت (19)
  • جوک های پاییز 95 (18)
  • جوک های زمستون 97 (17)
  • جوک های بهار 98 (17)
  • داستان کوتاه علمی (16)
  • جوک های پاییز 96 (16)
  • جوک های پاییز 98 (16)
  • زندگی نامه بزرگان (15)
  • دروصف محرم (15)
  • تست های روانشناسی (13)
  • جوک های پاییز 94 (13)
  • دهه شصتیا (13)
  • جوک های بهار 99 (13)
  • جوک های پاییز 97 (12)
  • جوک های زمستان 98 (12)
  • کامنتکس (10)
  • آموزش (10)
  • جوک اسفند 93 (9)
  • نرم افزار ساخت بوت (8)
  • جوک های تابستان 97 (8)
  • جوک های آبان 93 (7)
  • نبرد ها (7)
  • جوک های زمستان 96 (7)
  • گالری (6)
  • خبرنامه ی کلش آف کلن (6)
  • جوک های تابستان 98 (6)
  • داستان های مولانا (5)
  • نرم افزار های متفرقه نیمباز (5)
  • جوک های دی 93 (5)
  • کارگاه داستان نویسی (5)
  • جدا کننده ها (4)
  • نرم افزار ها (4)
  • داستان های تصویری (4)
  • فیلمنامه های طنز و خنده دار (3)
  • آموزش روباتیک (3)
  • بیس های پیشنهادی (3)
  • مپ های عجیب غریب (3)
  • آشپزی (3)
  • نرم افزار تبلیغ در روم (2)
  • نرم افزارهای فلود (2)
  • آموزش کلش آف کلنس (2)
  • مپ های مخصوص کاربران (2)
  • قوانین اتحاد (1)
  • توون هال 7 (1)
  • توون هال 8 (1)
  • توون هال 9 (1)
  • توون هال 10 (1)
  • جوک پاییز97 (1)
  • جوک های تابستان 99 (1)
  • اپ اندروید

    Author Archives: Matin jamshidian

    Matin jamshidian

    About Matin jamshidian

    عشقین خنگولیا عشق ❤

    بگذار مردم


    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    بگذار مردم بگویند کفر می گوید… گفتم مردم ؟ اصلا من را چه به مردم..! من را همان خدا که چشمانِ تو را آفرید تا من دیوانه ات شوم کافیست

    همه چیز زیرِ سرِ همین خداست که تو را بی هیچ دلیلی آنقــــدر برایِ دلِ من عزیز کرده که حتی به وقتِ دلگیری دلتنگت باشم

    همین خدایی که می داند تو گذرت هم به این حوالی نمی خورد؛ اما باز کلمات را مجبور به نوشتن برای تو می کند

    من ؛ جای تمام کسانی که کنارت هستند، جای تمام کسانی که تو را می بینند، جای تمام کسانی که در قابِ چشمانت جا دارند، جای تمام کسانی که تو هرروز از حوالیِ شان گذر می کنی؛ دوستت دارم

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    user_send_photo_psot

    Matin jamshidian
     

    6 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    عاشخونه ها

    تولد فرنگیس و من اخمخ


    user_send_photo_psot

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    دیروز ینی ۱۹ فروردین ۱۳۹۷ تولد فرنگیس سلبریتی بود
    لازمه که براتون اِز عکس بیگم
    ا
    ون که موهاش چتری و لخت مث مو بز هست فرنگیسه و اونی ک مث ببعی نازه و کنارشه منم
    😄

    اینو فک کنم ننم گرفته تو مهدکودک تازه پشتم یه من
    زن و زولی
    😅
    نشسته بودن که خودم سانسور کردم گفتم بهتره باعث گناه نشم خنگولیا

    اگ برین و باکین گشادتونو یکم تکون بدین و تقویم رو یه نیگا کنین میفهمین ک ۱۹ فروردین میشه ۸ آوریل
    من خنگ چن وخت پیش فک کنم بهمن اون موقع ها بود فاز رومانتیک گرفتم ۸ می رو رو دستم باخودکار نوشتم مثلا به فرنگیس بگم خیلی عاشختم بزغاله رنگی و به یادتم
    ولی کلا تِر قهوه ای مایل به زرد زدم
    وختی رفتم دوباره دیدم
    دیدم ای دل قافل ۸ آوریل
    ینی اونجوری ک من ضایع شدم تمام کارتون های ده شصت ضایع نشدن

    خودمم ربطشو نمیفهمم هرکی فهمید کامنت پلیز
    مدیونین بفهمین به من نگین و به دانایی من اضافه نکنین قهر و بای فور اِور میکنم حالتون جا بیاد
    😏

    خوب حالا چی باسش کادو ببرم یا ابرفرض
    چیکار کنم این ور رو بگرد اون ور رو بگرد
    میخواستم یکم برنجک باد کرده از دوسال پیش ببرم گفتم نه بچه میخوره سر دلش باد میکنه
    بعد من باید زمینو تمیز کنم
    دیدم دوتا نودل تو کابینت هست برداشتم روش نوشتم غذای بزغاله رنگی و کادو کردم

    یه جوری چسبی شده بود که میسوزوندیش هم هنوز چسباش پابرجا میموند
    کلا دوباره اینم قهوه ای کردم ولی این مایل به فیروزه ای حالا میخواستم زیاد ضایع نشه دورشو نوار (مااا ماااا گاو ) زدم بردم واسش

    گفتم حتما یه جوری میزنتم که مث اون یارو داعشیه تو نقی چپَل چوله بشم

    دادم بهش و با حالتی معصوم و قیافه کج وکوله دور شدم و در افق محو شدم

    ولی نه فقط اینهو بز خندید و یه جوری بغلم کرد که هاچ ننشو بغل نکرده بود منم که خر ذوق تلافیشو به صورت بوس و لاو
    😍
    درآورم

    البته گفتم که این عین بز نودلا رو میخوره و اصلا یادش به من نیس

    میدونی نودل ها یه منبع تجدید ناپذیر هست مث نفت
    گقتم یه چی بدم براش بمونه

    گفتم یه دونه از اون چس مکزیکی های شیخ رو با راسویی ترکیب کنم بدم بهش گفتم نه

    یکم پنبه از اونا که سوزن میخوان بکنن تو باکین میمالن به حالت نوازشگونه رو باکسنت
    یا از اونا که تو گوشو باش پاک میکنن

    ریختم تو یه قوطی مث قوطی روغن جامد و یه گردنبند و گوشواره انداختم توش هی توراه تکون تکون میخورد اینهو این زنگوله های بز ها هستن مث اونا

    اونم که خرکیف تر ازمن
    خشتک بدرید و نشست یه گوشه از شوق گریست و من رو به حالت مرگ و قُلیدن چشمان به بیرون از حدقه بغل کرد بعدم رفت خونشون

    ولی فرنگیس بهترین تولدت مبارک باشه
    😗😗

    *!^^!^^^^!^^!*

    تازه ۸ آوریل روز اکسو هم هست به همه اکسوالا تبریک میگم

    @~@~@~@~@~@

    Matin jamshidian
     

    6 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    نوشته های اندرویدی

    نظریه پنجره شکسته👇


    —————–**–

    ساختمان خالی از سکنه‌ای را در کنار یک خیابان پر رفت و آمد، در حالی که شیشه‌ یکی از پنجره‌هایش شکسته است تصور کنید

    مشاهده‌های علمی نشان می‌دهد که اگر پنجره شکسته ظرف مدت کوتاهی، تعمیر نشود، عابران این پیام را از ساختمان می‌گیرند که کسی نگران ساختمان نیست و نظارتی وجود ندارد. پس شیطنت شروع می‌شود و پنجره‌های سالم ساختمان مورد هدف قرار می‌گیرند و ساختمان تغییر شکل می‌دهد و البته ادامه این روند می‌تواند منجر به ورود میهمانان ناخوانده به ساختمان بی‌صاحب شود و آثارش از سطح به عمق نفوذ کند. اتفاقی که در اشکال مختلف شاهد آن بوده‌ایم

    توصیف فوق، خلاصه‌ای است از یک نظریه جرم شناسی به نام «پنجره شکسته». نظریه‌ای که در دهه هشتاد و نود میلادی به کمک شهردار نیویورک آمد تا جرم‌خیزترین مترو جهان را که شهر زیرزمینی خلافکاران و اشرار به حساب می‌آمد سر و سامان بدهد

    شهرداری نیویورک، در اولین اقدام خود به بازسازی واگن‌های مترو پرداخت و دستور داد تا واگن‌هایی که طی روز با اسپری رنگ، نوشتن یادگاری و… آسیب می‌بینند، شبانه از خط خارج شوند و تاصبح روز بعد رنگ‌آمیزی و تعمیر‌شده و به خط برگردند

    در واقع همه اینکارها یک پیغام داشت : حواسمان به همه چیزهست و هیچ خلافی رو تحمل نمیکنیم واین چنین شد مترو ناامن نیویورک تبدیل به یکی از امن ترین متروهای جهان شد

    اکنون استفاده از تئوری پنجره شکسته در زندگی شخصی،تربیت کودک و تجارت و کسب و کار،کارایی دارد
    پنجره های شکسته رو بیابیم و تعمیر کنیم مطمئن باشید اوضاع بهتر خواهد شد

    پنجرههای شکسته کار وزندگی ما کجاها هستند؟؟
    تاحالا بهش فکرکردید؟

    —————–**–

    Matin jamshidian
     

    6 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    نوشته های اندرویدی

    آش ماستی


    user_send_photo_psot
    آش ماستی
    عرررر
    مواد لارم

    به مامانتون بگین شفته پلو بپزه
    خودتون یا بابای پولدارتون ماست بخره

    بعد قاطی کنین
    آهنگ ملایم هم از شجریان یا زند وکیلی و ….(یا دلخواه)
    راهم اضافه میکنین
    بعد هم نوش جونتون
    آش ماستی ما آمادس
    فقط خودت تنهایی بخورش

    چون خودتون تنهایی در کنج خلوت شب های تار میخورین
    لازم به تزئین نداره
    تو سطل ماست هم که بخورین بهتر تنهایی و گشادی رو حس میکنین

    موفق باشید و لذت ببرید

    Matin jamshidian
     

    6 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    جوک های زمستان 96


    ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪

    دلم تنگ بود
    دلم تنگه تموم اون دورانی بود ک کنار هم خوشحال بودیم
    شادیمونو تقسیم میکردیم
    دلم تنگ عاشقیم بود
    دلم تنگه مهربونیام بود ک ب حدر رف
    دلم تنگ زندگیم بود ک بر فنا رف
    تنگ رفاقتمون
    تنگ دوستیایی ک فقط حرف بود ولی من پاشون وایستادم
    (:

    دلم
    اصن دلی نداشتم
    (:
    نمیفهمم کی کجا چجوری… دلمو باختمو دادمش ب یکی
    رف …دلمو برد

    ام

    یکی
    یهویی …اومد تو زندگیم
    با خودش ی هدیه اورد… یه دل صاف تمییز بدون غم یه دلی ک میخواد همه رو دوس داشته باشه
    ی دلی ک اگه بزارمش سرجاش میخواد همچیو پاک کنه… همچی

    برا کسی ک اون دلو بم داد هرکاری میکنم
    (:
    حتی حاضرم براش بمیرم

    اما امیدوارم دلشو ازم پس نگیره
    چون خیلی دلم پیشش گیره
    قلبم برا توعه عسلی نری تنهاش بزاریاااا
    (:

    تو بهترینمی
    بهترین دوست . بهترین کسی ک حرفامو با حوصله گوش میدی
    کسی ک تو همه کار بم کمک میکنی
    کسی ک هیچجوری برام کم نزاشتی
    ممنونتم

    ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪

    user_send_photo_psot

    Matin jamshidian
     

    6 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    دلنوشته

    فرنگیس


    @~@~@~@~@~@

    سلام ما یه اِکیپ ۳.۴ نفره ایم
    من .فرنگیس . احمد .غلوم
    اینا هر کودوم یه بز هستن
    مثلا فرنگیس چون چشاش رنگیه
    بزغاله رنگی

    احمد بز کوهی
    غولوم بز خرکی
    و همه رو من روشون گذاشتم
    مثلا اگه گفتم بزغاله من یا بز خودم بدونین خیلی خاطرتون رو میخوام

    که البت هیچکودوم فرنگیس نمیشه
    غولومم که خعلی مفت خوره مثلا به بهانه بوس کردن میاد طرفم آب دهنشو میماله به من پولمو ور برمیداره و دِ برو کِ رفتی بعدشم من میدووم دنبالش ولی بیفایدس مخصوصا وختی که باهم متحد میشن

    یه روز این فری میخواست برامون کیک بخره
    ما عین هر حیونی که میشناسین
    عین خر عرررر میزدیم
    عین راسو میچوسیدیم
    عین فیل نعره میکشیدیم

    بعد من رفتم دنبال غلوم که بیارمش فک کردم نمیخاد باس ما بخره میخواد تک خوری کنه، ولی نه برامون خرید من دیگه نفسم بالا نمی اومد و خیلی سخت حرف میزدم
    بهد وسط این کیک شکلات بود این غلوم خر انداختش دم در دستشویی من در حال مرگ بودم و عرررر میزدم و هی غلوم رو میزدم
    عاخه این فرنگیس با غلوم و البت خودم همیشه مفت میخوریم و دستمون تو جیبمون نمیره و الان که فرنگیس دستش رفته بود تو جیبش ما بال و شاخ رو باهم در آوردیم و گفتیم اصلا این کیک رو نباس خورد باید گذاشت لای دفترچه خاطرات که من پوستش رو نگه داشتم بزارم

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    یه روزم دوتا پفیلا که مال این غلوم بود یکی گوجه ای یکی سرکه ای .من و فرنگیس اون روز، روز عروسیمون بود خعلی خوش حال شدیم اول غلوم بهمون نمیداد من سرکه ای رو گرفتم ولی گوجه ای موند دست غلوم رفتیم با فرنگیس بگیریم ازش که من سرکه ای رو انداختم پیش احمد اینا رفتیم گوجه ای رو بگیریم که کمی در جدال بودیم از جدال گرد و خاکی ها که هر دفعه ی دست پا پیفیلا و اینا ازش میاد بیرون

    بعد اخرش داشتیم من و فری میخوردیم که غلوم زد و همش ریخت بعدم تازه فک کردیم اون سرکه ای رو دیگه میتونیم بخوریم که دیدیم امد داره مث بز که تو چمن علف میخوره پفیلا رو میخوره انقدم دستاش سفت بود با قلقلک و گاز و هیچی هم ول نمیکرد بز کوهی اونم تقریبا هیچیش بهمون نرسید و آخرم فرنگیس شد روضه خوان و منم گریه کن اون از پفیلا میخوند من میزدم تو سرم و شیون میکردم
    *help*

    @~@~@~@~@~@

    Matin jamshidian
     

    6 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    خاطره ها

    (من و فرنگیس)خر در چمن


    @~@~@~@~@~@

    دوباره من و ی خاطره باحال از فرنگیس
    پارسال ی روز ک فک کنم چهار شنب بود گفتن اردو حیاطی داریم
    خوب اخ جون همه دور هم
    احمد بز گف ک پول بدین براتون فلافل دونون بگیرم
    خدایی فلافله بد نبود ولی دو تا نونش زیاد بود ینی اگ نوشابه نمیخوردی واقعا میموند تو گلوت و ازرائیل رو میدیدی

    همین طور ک چیز میخوردیم خوب اون گلیم ک زیرمون بود کثیف میشد این فرنگیسم مث اینا ک تیک عصبی دارن هی میگف بلند شین زیر باکسناتون رو جمع کنین بعد بشینین

    مام محل نمیدادیم خودش پا میشد درس میکرد وما دو باره عین خر میریختیم

    اون بوکه ای ک توش نوشابه بود رو برداشتم اب کردم اومدم پشت سرش بش گفتم فری و بعد اب رو ریختم روش خیس شد پلاستیک برداشتم و اب کردم اونم دنبالم بعد تو کلاسا ریاضی بود از اینک دعوامون نکن پلاستیک رو برگردوندم روش و در رفتم وختی اومد پیشم دیدم زیر چشمش قرمزه گفتم چیشد گف جناب بز کوهی ک شما باشی مشت کوبیدی تو چشمم

    منم عین پاچه خوارا ببخشید از لب و لوچم نمیرفت

    تقریبا نزدیک عید و اینا بود یکم چمن در اومده بود تو حیات پشتی این فرنگیس و احمد لم داده بودن و داشتن میچریدن ک من اومدم پیششون ی خر دیگ بهشون اضافه شد

    بعد نمیدونم چمون شد یهو جن زده شدیم نمیدونم چیشد فک کنم اتفاق ماوراالطبیعه بود
    یهو عین بز به جون هم افتادیم از همه جامون به هم علف فرو میکردیم کلا بلند ک شدیم از همه جامون چمن میریخت حتی تو دماغمون

    تازه یکودومشون سرما خورده بود و وقتی از تو دماغش اومد بیرون هممون دسشویی لازم شدیم، بعدم عین بز رفتیم سر کلاسامون

    عاقا اینا همش واقعی نیس یکمی شو خودم اضافه کردم

    @~@~@~@~@~@

    Matin jamshidian
     

    6 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    خاطره ها

    فرنگیس و برف و من


    user_send_photo_psot

    @~@~@~@~@~@

    سلام بچه ها من یه دوست دارم اسمش فرنگیسه
    (یعنی من بهش میگم فرنگیس )
    عاشقشم
    ادم خیلی خوبیه عاشق ماکارونی و نودل و البت شکلات
    از بادمجون هم خیلی بدش میاد ولی من خیلی بادمجون دوس دارم
    یه دونه فیل کوچیک ب کولش داره چن روز پیش دوستم ک تپله و اونم دوس دارم اون رو از کیفش کند منم دیگ گفتم اخرین وداعتو باش بکن ک دیگ مال منه

    گف ببر فردا بیار منم گفتم (شترم تو خواب لپ لپ پنبه دانه میخورد)بعد فرداش برف اومد شب بود با زندای و دایی هام رفتیم تو خیابون برف بازی ینی از خونه مامانجونم تا خونه زنداییم ک تقریبا ده دیقس برف بازی کردیم این فیل بدبخ همین طور با من عکس مینداخت ولی همش تار میشد چون تو برف میخابیدیم باکسن و دماغ و همه جای من و فیله خیس شده بود فیله ک رو بند خشک شد منم تو اتاق با بخاری و پتو کرسی

    فرداش مدرسه ها تعطیل نبود رفتیم مدرسه کلا همه اماده بودن ک من بیام تو مدرسه منو برف بارون کردم از همه جا بهم برف فرو میکردن منم چون ادم خوش خنده ای ام همش میخندیدم(البت بقیه میگن)و هیچ کاری نمیکردم بعد این فرنگیس اومد (بیشتر وختا دیر میاد)همه برفا تموم شد

    رفتیم تو کوچه مدرسه اون دسکش چرمی اورده بود خودتون ک میدونید خیلی خوب میش باش گلوله درس کرد ولی من یکیشو گرفتم و اونم ی تا از دسکش بافتنی منو گرف ولی چون دستم از سرما باد کرده بود توش نمیرفت تو کوچه ک بودیم اون دسکش رو با برف روش تو حلقم فرو میکرد و رو صورتم میکشید خانم ناظممون هم در رو بست ما موندیم پشت در مدرسه ولی خو بچه ها درو باز کردن و اگه احمد رو بشناسین اونم یک دوس خل دیگمه ک اب دماغش در اومده بود و رفته بود تو صف چایده ها و هی مث پیرزنا غر میزد زنگ بعد برفا یخ زد مام لیز بازی میکردیم من کفشام رو یخا سر نمیخورد برا همین ی لنگ از فرنگیس رو پوشیدم اونم ی لنگ از من

    ی لنگم تو هوا بود ی لنگم تو زمین و کلا در هوا معلق بودم فرنگیسم دقیقا همین طور بود باهم تانگو رو یخ میرفتیم و فضای عاشقانه ولی یهو پاهامون میرفت بالا

    خلاصه بگم خیلی خوش گذشت و با حال بود

    @~@~@~@~@~@

    Matin jamshidian
     

    6 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    نوشته های اندرویدی

    نمایش بیشتر
    user_send_photo_psot

    ..*~~~~~~~*..

    "تو"

    پس چطور به قتل رساندی؟

    این همه امیدرا !!!!؟

    ..*~~~~~~~*..

    user_send_photo_psot

    ^^^^^*^^^^^

    ای که گلخند تو دردم شد وُ مرهم شد وُ درمان! تو بخند
    آخرین خواهش من ...

    user_send_photo_psot

    مردي به همراه دو کودکش داخل اتوبوس بودند

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
    ...

    user_send_photo_psot

    نمایشنامه طنز  |  نمایشنامه خنده دار  |  فیلم نامه طنز
     
    فیلمنامه طنز و خنده ...

    user_send_photo_psot

    نقاشی های ارسال شده به خنگولستان

    از تاریخ 9 آذر تا 28 آذر

    نقاشمون فرموده بوند ...

    user_send_photo_psot

    شما چجوري زرشك پلو رو با مرغ ميخورين؟!😂

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    من به يه ...

    user_send_photo_psot

    ..*~~~~~~~*..

    یکی با دوست داشتنش اذیتت میکنه
    ‏یکی با دوست نداشتنش
    (:

    ...

    user_send_photo_psot

    آیا تجربه کلن (کلن ایکس پی) از دونات کردن سربازان هم بدست می آید
    خیر، کلن ایکس ...

    user_send_photo_psot

    ^^^^^*^^^^^

    در یک سالنِ تئاتر، اتاقکِ پشتِ صحنه آتش گرفت
    دلقک، رویِ صحنه آمد تا ...

    user_send_photo_psot

    نقاشی های ارسال شده به خنگولستان

    از تاریخ 1 مرداد تا 11 مرداد

    ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ...

    user_send_photo_psot

    عشق از آغاز مشکل بود و آسانش گرفت
    تا که در اوج بهاران برگریزانش گرفت
    عمری از گندم ...

    user_send_photo_psot

    در خدمت شوما هسدیم با خاطره ای دیگرررر از خوشگل ننش یا همون فاطمهههه

    این عکسی ...

    user_send_photo_psot

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    اگر میخواهید دنیا را از دریچه ی چشم کودکان ...

    text .
    .
    .
    در حال تکمیل کردن سیستم نمایشی سایت .
    .