قسمت هفدهم
“پریشانیِ پریدخت”
ناهید کاری جز دوست داشتن خسرو نداشت اما خواستگارش همچنان پافشاری میکرد و پریدخت دلیلِ به یکباره عقب کشیدنِ ناهید را نمیفهمید و ناهید هر بهانه ای می آورد
قبول نمیکرد که نمیکرد
کار ناهید سخت شده بود و هر روز با مادرش بحث و جدل داشت
از طرفی هم هنوز دو ماه از مرگ فرخ نمیگذشت و مطرح کردن خسرو و علاقه ای که شعرهای شاملو را از پا در آورده بود و کار نامعقولی به نظر میرسید
.
.
یک بعد از ظهر که ناهید بعد از حرف زدن با خسرو ، دورِ حوض چرخ میخورد و زیر لب فریدون فروغی زمزمه میکرد و دستانش را به موهای بلندش میکشید….پریدخت پرخاشگرانه سمتش آمد
ناهید یا امروز یه دلیل درست درمون میاری که چرا خواستگارتو پس زدی یا میگم بیان خواستگاری
یجوری حرف میزنی انگار تورو به زور شوهر دادن که میخوای منو به زور شوهر بدی
احمق جان…پسر به این خوبی…چرا آیندتو خراب میکنی؟
چیه چند وقته از اون خواستگار بازیگرت حرف نمیزنی که پسش زدی بخاطر بابا…کجا رفت اون حرفا؟
وایسا ببینم…پای کسی در میونه؟!
ناهید بی اعتنا برگشت و رفت و روی پله نشست و شروع کردن با موبایلش وَر رفتن
میگم پای کسی وسطه؟!
مامان ول میکنی یا نه ؟
نه ول نمیکنم…با توام حرف بزن
آره پای کسی وسطه…خیالت راحت شد؟
پس غلط کردی گفتی این پسره بیاد خواستگاریت
اون موقع پای کسی وسط نبود
یعنی چی ؟چند وقته با طرف آشنا شدی مگه؟
به وقتش میگم بهتون
موقش همین الانه….تو این مدت کوتاه آخه چقدر شناختیش که انقدر اعتماد داری و میخوای خواستگار به این خوبی رو پس بزنی
مدتِ کوتاه نیست…خیلی ساله میشناسمش…توام میشناسیش…بیشتر از منم دوسش داری
درست حرف بزن ببینم ناهید…راجع به کی حرف میزنی؟
خسرو
پریدخت با شنیدن اسم خسرو به یکباره روی پله نشست و دستش را مقابل دهانش گرفت
چی میگی تو ناهید…سر به سر من نذار
مامان ما تقریبا دو ماهه با هم رابطه داریم
تو داری چی میگی ناهید؟ این امکان نداره…تو و خسرو مثه خواهر برادر بودین…چرت و پرت تحویل من نده
من هیچوقت به چشم به برادر به خسرو نگاه نکردم…چون …چون برادر داشتم..دوس داشتم برادرم فقط فرخ باشه
ناهید گریه اش گرفت و اشک هایش را پاک کرد
مامان، خسرو از بچگی منو دوست داشته…وقتی اینو بهم گفت تازه فهمیدم منم چقدر دوسش دارم…مامان راستشو بخوای هیچی نمیتونه مارو از هم جدا کنه
اگه تا الانم حرفی نزدیم بخاطر اینه که میگفتن هنوز کفن برادرش خشک نشده و ….از این حرفا
اما راستش عشق این چیزا سرش نمیشه…..من تازه دارم فکر میکنم این همه مدت چجوری بدون خسرو زندگی کردم…
پریدخت فقط بهت زده ناهید را نگاه میکرد
لطفا به این خواستگاره ام بگو انقدر آرامش منو خسرو رو به هم نزنه
حرف هایش را گفت و رفت و پریدخت رنگ صورتش مثل گچ دیوار شده بود و دستهایش میلرزید
از جایش بلند شد و رفت کنج حیاط و تلفنِ خانه ی ماه بانو را گرفت
خسرو در خانه ی ماه بانو در حال تعمیرِ شیر ظرفشویی بود و ماه بانو هم کمکش میکرد که تلفن خانه به صدا در آمد
دست هر جفتشان بند بود و تلفن را جواب ندادند که رفت روی پیغام گیر و پریدخت با صدایی لرزان شروع به حرف زدن کرد
ماه بانو ناهید میگه عاشق خسرو شده
میگه خسرو از بچگی منو دوس داشته
ماه بانو ناهید میگه دو ماهه با هم رابطه داریم…میگه عاشق همیم
ماه بانو ناهید عاشق برادرش شده
پسرم و دخترم عاشق هم شدن
روزی که آقا جون گفت بچه ی تو شِکمتو بده فرزاد اینا باید فکر اینجارو میکردید
باید فکر این مخفی کردنو میکردید ماه بانو
ماه بانو تو میدونی یه دختر پسری که رابطه دارن، باهم چیکار میکنن؟
تو میدونی ماه بانو
ماه بانو دارم میام پیشت…دارم میام که راه حلشو بگی …دارم میام که سکته نکنم
حرف هایش را گفت و تلفن را قطع کرد
ماه بانو زل زده بود به خسرو که مات و مبهوت به تلفن خیره شده بود
آچار از دستش افتاد و به چشمان ماه بانو نگاهی کرد و رفت و هر چه ماه بانو صدایش کرد جوابی نداد و از خانه زد بیرون
ماه بانو دست و پایش میلرزید چون فهمیده بود…خسرو، ناهید را دوست داردپپ
و حالا خسرو از زبان پریدخت شنیده بود که ناهید…خواهر اوست
خسرو ناهید را دوست دارد
علی سلطانی
قسمت دوم : عطر شال و گیسوی تو ◄
قسمت ششم : خواب است و بیدارش کنید ◄
بخش های رمان در بخش منو خروجی در قسمت پاندا قرار داده شده اند
7 سال پیش
آخ آخ آخ کمرم شکست
7 سال پیش
من میدونستم این کارا آخر عاقبت نداره
اگه مث بچه آدم روند عاشقیشون رو پیش میگرفتن الان خواهر برادر نمیشدن
همانا چوب خدا صدا ندارد
7 سال پیش
آخ آخ آخ کمرم شکست
سلام شیخ ...چرا پست های منو نمیذاری؟؟
7 سال پیش
سلام کاکا داریوش
خیلی میخامت ، هنوز به مرحله تایید پست نرسیدیم
میزارمشون
خیلی خوبه که هنوز داریمت
هر دفه یه پیامی برامون بده داریوش ما دلخوشیامون همین اومدناس
کامنت دادناس داداشی
7 سال پیش
سلام کاکا داریوش
خیلی میخامت ، هنوز به مرحله تایید پست نرسیدیم
میزارمشون
خیلی خوبه که هنوز داریمت
هر دفه یه پیامی برامون بده داریوش ما دلخوشیامون همین اومدناس
کامنت دادناس داداشی
شرمندم ب خدا.......
7 سال پیش
دشمنت شرمنده کاکام
همینکه گاهی وقتا بعد چند وقت پیام میدی
خیلی حال میده ؛ اینکه میبینیم هنوز داریمت
7 سال پیش
وای خدا توآخرمنوسکته میدی شیخ
7 سال پیش
دیگه این عشق رسیدن نداره
گاوه خسرو زاییده
بیاید با طبیعت آشتی کنیم
شامپو ضد حال پرژک ، برای موهای شاداب و پر انرژی
7 سال پیش
سلام داریوش پسر آروم و مهربون یا به قول شیخ مظلوم
7 سال پیش
به این میگن حافظه ؛ بر میگرده به نظر سنجیه خییییییلی وقت پیش
7 سال پیش
دیگه این عشق رسیدن نداره
گاوه خسرو زاییده
بیاید با طبیعت آشتی کنیم
شامپو ضد حال پرژک ، برای موهای شاداب و پر انرژی
7 سال پیش
به این میگن حافظه ؛ بر میگرده به نظر سنجیه خییییییلی وقت پیش
☺☺☺
7 سال پیش
چت انلاین چیه شیخ
7 سال پیش
هیچی باو دعوتت کرده بودم بچتیم تو مراحله تسته
شاید برا آبدیت بعدی عملیش کنم
7 سال پیش
عملیش نکن جالب نیس
7 سال پیش
بیشتر برای تعمیر و گیر کردنای برنامس
7 سال پیش
این همه برنامه هس برا چت اینجا گروهی حرف زدم جذاب تره
7 سال پیش
شیخ برا من قطعش کن خاهشا
7 سال پیش
باشه
7 سال پیش
قطع شدی
7 سال پیش
خیلی کار داره هنوز درست کار نمیده
چت گروهه
7 سال پیش
عصبیم میکنه
7 سال پیش
قطعش کردم ؛ ولی خیلی زحمت داشت تا اینجاش
7 سال پیش
اگه هی بهت میگه اتصال اینترنت قطعه ؛ یبار برنامه رو توقف اجباری بش بده پیامه میره
7 سال پیش
ممنون برا من دیگه فعالش نکن
7 سال پیش
باوش ، ببخشید
7 سال پیش
نه دیگه رفت برنامه رو یه پاکیدم دوباره نصب کردم
7 سال پیش
میگم که ایراد زیاد داره
7 سال پیش
باید خیلی روش کار بشه
ولی جالبیش اینه که
گروپ چته و اینکه لولو هم قاطی گروهه اون وسط چرت و پرت میگه
7 سال پیش
همه نوشته هام رفت
7 سال پیش
خب عجولی
7 سال پیش
بت میگفتم چه کارش کنی تا درست بشه
7 سال پیش
چنتا نوشته داشتی ؟
7 سال پیش
میگم که عصبی میشم
7 سال پیش
خیلی همشو
7 سال پیش
خب یبار دیگه بپاک برنامه رو من برات باز میکنم که هزار تا لوود کنه
7 سال پیش
بعد ریفرش بزن
7 سال پیش
به شانست هر چنتا بشه بر میگردونه
7 سال پیش
یک دو سه
7 سال پیش
معذرت بابت پست هات
7 سال پیش
شیخ نیومد که
7 سال پیش
چنتاشون اومد ؟
7 سال پیش
معذرت بابت پست هات
تقصیر خودمه
7 سال پیش
خب نه ، من همیطوری گفتم بیام یکم کتک کاریت کنم
میدونستمم هنوز ناقصه عیب و ایراد داره
چبدونم ولی خب معذرت
7 سال پیش
پونزده تا
7 سال پیش
میتونی از پاندا بیاریشون
7 سال پیش
برو تو بخش قرقرک پاندا
عدده قرقرکو بده
18000
7 سال پیش
بیخیال مهم نی
7 سال پیش
بعد هی قر بده بیا بالا
7 سال پیش
الان حسش نی
7 سال پیش
باوش بازم معذرت ، من میفهمم پست پاک شدن چقدر سخته
من هر بار آبدیت میخوام بسازم همیشه دیویست سیصد تا پست داریم میپره خیلی سختم میشه
تو خب خیلی داشتی فکر کنم هزار و پونصد شیصد تا
که پریدن
پوووف ؛ ببشید
7 سال پیش
برم بخوابم ؛ خون به مخم نمیرسه
7 سال پیش
سلام اخرش خسرو میفهمه پریدخت فهمیده بعدمیره همونجایی که با ناهید قرار گذاشته میخاد خود کشی کنه اما پاهاش فلج میشه
7 سال پیش
باوش بازم معذرت ، من میفهمم پست پاک شدن چقدر سخته
من هر بار آبدیت میخوام بسازم همیشه دیویست سیصد تا پست داریم میپره خیلی سختم میشه
تو خب خیلی داشتی فکر کنم هزار و پونصد شیصد تا
که پریدن
پوووف ؛ ببشید
شیخ میگم تقصیر خودمه دیگه
چقد تو میگیو پس میگی
رف که رف
7 سال پیش
برم بخوابم ؛ خون به مخم نمیرسه
اره بخواب قات زدی
7 سال پیش
سلام بچه ها چطوری باید ازبخش پاندا استفاده کرد هرکار میکنم نمی شه
7 سال پیش
مشکلش چیه محدثه ؟؟
متوقف میشه برنامه ؟؟
7 سال پیش
نويسنده بيمار
فانتزي عشق هاي ممنوع
هر چه میخواهد دل تنگت بگو