♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ پدرم دلواپس آینده برادرم است اما حتی یک بار هم اتفاق نیفتاده که باهم به کافی شاپ بروند در خیابان قدم بزنند و گاهی بلند بلند بخندند برادرم نگران فشار کاری پدرم است اما حتی یکبار هم نشده خواسته هایش را به تعویق بیندازد تا پدر برای مدتی احساس راحتی کند مادرم با فکر خوشبختی من خوابش نمی برد اما حتی یکبار هم نشده که بامن در مورد خوشبختی ام صحبت کند و بپرسد فرزندم چه چیزی تو را خوشحال می کند؟ من با فکر رنج و سختی مادرم از خواب بیدار می شوم اما حتی یکبار نشده که دستش را بگیرم با او به سینما بروم باهم تخمه بشکنیم ،فیلم ببینیم و کمی به او آرامش بدهم ما از نسل آدم های بلاتکلیف هستیم ازیک طرف در خلوت خود دلمان برای این و آن تنگ می شود از طرف دیگر وقتی به هم می رسیم لال مانی میگیریم انگار نیرویی نامرئی، فراتر از ما وجود دارد که دهانمان را بسته تا مبادا چیزی در مورد دلتنگی مان بگوییم تکلیفمان را با خودمان روشن نمی کنیم یکدیگر را دوست می داریم اما آنقدر شهامت نداریم که دوست داشتن مان راابراز کنیم ما آدم های بیچاره ای هستیم آن قدر دربیان احساساتمان حقیر و ناچیزیم که صبر می کنیم تاوقتی عزیزی را از دست دادیم تا آخر عمر برایش شعر بگوییم از یک جا به بعد باید این سکوت خطرناک را شکست و راه افتاد
♥♥.♥♥♥.♥♥♥ همیشه دختر کم حرفی بودم نه اینکه حرف نداشته باشما؛نه . کسی رو پیدا نمیکردم که حرفامو بفهمه .واسه همین همیشه توی اتاق دربسته ی خودم با خودم حرف میزدم . با خودم گریه میکردم . با خودم میخندیدم . یجورایی همیشه من بودم و خودم؛شایدم اون خودما تو بودی سال کنکور سال خیلی سختی برام بود چون میرفتم کتابخونه و دیگه اتاقی نبود که توش بتونم حرف بزنم یجورایی شیش ماه با هیچکی حرف نزدم؛شیش ماه هیچ آدمی تو زندگیم نبود . بعد شیش ماه که کتابخونم رو عوض کردم با دختری آشنا شدم که خیلی شبیه من بود؛مثل من بلند بلند میخندید و با دیوونه بازیاش بقیه رو میخندوند . مثل من باید حرفاشو از چشماش میخوندی . مثل من داد نمیزد ولی اگه به چشماش نگاه میکردی کر میشدی یه روز وسط خستگی درسا نشستم تورو براش زار زدم از این عشق گمشده که چند ساله تنها دلیل حال خوب و بدمه گفتم . گفتم از دخترکی که دل و دینشو به چشمای مشکیت باخت . از "جانم بفرمایید"هات گفتم . از وقتایی که از جلو مغازه رد میشدم و قایمکی از گوشه ی چشم تورو نگاه میکردم و لبخند میزدم . از وقتایی که یه بهونه پیدا میکردم و میومدم تو مغازه ولی همین که "جانم بفرمایید" رو میگفتی حول میشدم و کارمو یادم میرفت نه اینکه کارمو یادم بره ها؛کارم که دیدن تو بود . اون بهونه رو یادم میرفت . از دفترچه ای گفتم که برای دیدنت توش چوب خط میکشیدم و وقتی میدیدمت تاریخشو میزدم و کنارش رنگ لباسی رو که پوشیده بودی مینوشتم یا مثلا مینوشتم اون روز با ته ریشت دیوونم کردی یا نه؟!؟ میبینی گمگشته جان؟!؟!تو دیگه اون راز سر به مهر نیستی که این همه سال تو دلم نگهش داشته بودم . من تورو به زبون آوردم . من بالاخره فاشت کردم قبل اون هروقت یکی بهم میگفت دوست دارم با هزار و یک دلیل بی منطق از خودم میروندمش . چی میگفتم خب؟!؟!میگفتم اینهمه سال عاشق یکی ام که حتی اسمشم نمیدونم؟!؟!میگفتم یه "جانم بفرمایید" این بلارو سرم آورد؟!؟ ولی حالا دیگه دلو زدم به دریا حالا وقتی یکی بهم میگه دوست دارم با لجبازی تمام زل میزنم تو چشماشو میگم:ولی من نه . میگم من یکی دیگرو دوست دارم اونوقت میشینم تورو مو به مو براش تعریف میکنم تا بفهمه هیچ شانسی واسه بردن دلم نداره اصلا این دخترک زده به سرش میخواد انقدر عشقتو به رخ همه بکشه تا خدارو چه دیدی شاید داستان عشق اونم مثل لیلی و مجنون شایدم شیرین و فرهاد بشه و انقد دهن به دهن بچرخه تا بالاخره به گوش تو برسه من همه ی این دیوونگی ها همه ی این انتظارهارو به جون میخرم تو فقط زحمت بکش و قول بده این داستانو بشنوی و آب دستت بود زمین بذاری و به دادم برسی تو فقط قول بده بیای
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ تبدیل شده بودم به یه تیکه گوشت گوشه خونه من که دیگه رازم پیش همه برملا شده بود چندین و چند بار رفتم تو کوچشون ولی پدر بی وجدانش تمام پنجره ها رو جوش زده بود عطیه بیچاره هم به خاطر من کلی حرف شنید دیگه رسماً تموم راه های ارتباطی من با جلوه قطع شده بود، حال و روزم رقت انگیز بود همه منو به حال خودم گذاشته بودن، مادرم مدام دورم میچرخید هرچیزی که قبلا دوست داشتم برام میاورد اما اون نمی دونست که دوای درد من یه آدمه که در عین نزدیکی چند تا کوچه فرسخ ها ازش دورم یادمه یه روز به سامان گفته بودم تیله خیلی دوست دارم ولی از ترس جواد که نکنه قورتشون بده هیچ وسیله ریزی نگه نمیداریم اون دیوونه هم تمومه تیله های پچگیشو که داخل یه شیشه خیار شور بود برام آورده بود، دوست ساده و بی غل و غش من فکر میکرد غم من با دیدن اون تیله های رنگارنگ تموم میشه غافل از اینکه این غم و درد توی تموم رگهای بدنم ریشه دوانیده بود، اون میرفت، امین میومد با کلی مسخره بازی و تو سر و کله زدن وقتی میدید تلاشش بی فایده است با یه نگاه غمگین و وارفته من رو ترک میکرد فرهان راست میگفت اون به بدترین صورت ممکن از من انتقام گرفت همون روزی که مقابلش دو دفه سیلی خوردم، و اون با لذت له شدن غرورمو تماشا میکرد کاشف به عمل اومد که اون بارها منو تعقیب کرده تا ازم آتو بگیره، بی همه چیز روز قرار رو فهمید و صاف رفت گذاشت کف دست میرانی تمومه اینا رو خودش وقتی داشت از کتکهای امین و سامان جون میداد گفت اونقدر مقابل من زدنش که خون بالا آورد ولی هیچی دیگه برای من مهم نبود من که مثل یه مرده متحرک شده بودم، چه فایده با کتک زدن اون نه دل من خنک میشد نه همه چیز به حالت قبل برمیگشت چند روزی بود که رفتار همه یه جور مشکوکی شده بود، پچ پچ های ریز پدر و مادرم رو میشنیدم اما تا من میرفتم پیششون دست از حرف زدن برمیداشتن، چشمهای نمدار مادرم پر از نگرانی بود و پدرم همدردی تو عمق چشماش موج میزد، ارغوان با ترس و دلسوزی خواهرانه نگاهم میکرد، معنی نگاهشون رو نمیفهمیدم اون روز خیلی ناگهانی امین و سامان اومدن خونمون و گیر داده بودن که همین امروز بریم لواسون باغ بابا بزرگ امین یه هوایی تازه کنیم با تعجب و بی حوصله بهشون گفتم
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * پدرم ارغوان و مامان رو راضی کرد برن تو خودشم اومد کنار من نشست، مدتی سکوت کرد، نفس عمیقی کشید و گفت معنی این کارت چیه؟ حرفش نه از روی عصبانیت بود نه کنایه؟ آرامش توی صورتش موج میزد انگار فقط میخواست بدونه که چرا من این کارا رو کردم، ازش خجالت می کشیدم، روم نمیشد جوابشو بدم، دستشو روی زانوم گذاشت نمیخوای به بابات بگی چی تو رو به هم ریخته؟ اگه تو هم نگی من حالتو میفهمم، بزار یه چیزی بهت بگم که تا حالا به هیچکی نگفتم، سالهاست که روی قلبم سنگینی میکنه، دلم میخواد تو اولین و آخرین کسی باشی که این راز رو بهش بگم تو محلمون یه دختری بود، بچه که بودیم تو کوچه ها زیاد میومد بازی سر و وضع درست و حسابی نداشت همش خاک و خولی بود دست و پنجه های کثیف، موهای به هم ریخته لبخندی روی لبش نشست ولی خوشکل بود، خیلی زیاد، بچه ها به خاطر قیافه ی شلخته اش مسخرش میکردن، خودم از همه بدتر همیشه جوری اذیتش میکردم که اشکش در بیاد، گذشت، بعد از چند وقت دیگه اصلا کوچه نمیومد حضورش به حدی کمرنگ شده بود که همه فراموشش کرده بودن، به سن تو که شدم، یکی بودم لنگه خودت بلکم بدتر، شر، شیطون، یکی از تفریحاتم این بود که با دوستام چادر زنها رو از پشت میکشیدیم و فرار میکردیم، حالا این بین یکی لنگه کفش میخورد یکی فحش، یکی هم قِسر در میرفت، نوبت من شد، قبلش انقدر خندیده بودم که سرخوش سرخوش بودم، وقتی یه نفر اومد و چادرشو کشیدم برگشت و با سیلی زد تو صورتم، ولی من نه درد احساس میکردم نه داد و فریاد دوستام فقط اون صورت قشنگ رو میدیدم از همون لحظه شناختمش اونم منو شناخت، زمین تا آسمون با اون بچه هپلی فرق داشت تمیز، با کمالات، محکم و مغرور، هیچ وقت فکر نمی کردم دلو دینم رو به کسی ببازم که یه روز مسخره اش میکردم و بهش می خندیدم از اون روز به بعد دور اون کارهای زشت رو خط کشیدم، دلم پر میزد که اون دخترو ببینم، میمردم براش، انقدر دوستش داشتم که هر وقت میدیدمش تپش قلب میگرفتم اما جرات نداشتم رو در رو بهش بگم، شبها با فکرش میخوابیدم و روزها به امید دیدنش بیدار میشدم، بعد از کلی جدال و کشمکش با خودم تصمیم گرفتم که حرف دلمو بهش بزنم، دل تو دلم نبود حسابی به خودم رسیده بودم براش گل خریده بودم، تو خیابون دیدمش با کلی مِنُ مِن حرفمو بهش زدم، چشماش مثل شیری بود که میخواست طعمشو بدره ولی قبل از اینکه حرفی بزنه برادراش منو دیدن چنان کتکی بهم زدن که جاش تا مدتها درد میکرد سکوت کرد انگار که رفته بود به گذشته چشمش به شلنگ گوشه حیاط بود نفسی کشید و ادامه داد دو ماه بعد هم شوهرش دادن به یه دکتر باورم نمیشد پدرم همچین چیزی رو تجربه کرده باشه دلم براش میسوخت برای خودم هم میسوخت، مردم با خیال راحت با هرکی که دوست داشتن ازدواج میکردن، نوبت ما که میشد دل آسمون میتپید، غمگین و با کنجکاوی پرسیدم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ به لطف امین و خواهرش عطیه شیفت کاری میرانی افتاده بود دستم دوباره شروع کرده بودم روز از نو روزی از نو مثل دیوونه ها شده بودم یه بار خوشحال یه بار ناراحت اصلا احوالات خودمو درک نمی کردم کفشهامو از جا کفشی برداشتم و پرت کردم جلو پام، همین که بنداش رو بستم سرمو بلند کردم پدرمو ایستاده مقابلم دیدم نگاه عجیبی بهم انداخت ، نگرانی توی چشماش موج میزد و من نمیدونستم علتش چیه دستشو روی شونم گذاشت حالت خوبه پسرم؟ جملش یه احوالپرسی ساده بود ولی هزاران معنی میداد لبخند زدم خوبم بابا دوباره طوفان نگرانی توی چشماش به پا شد مردمک چشماش دو دو میزد فشار خفیفی به شونم داد مراقب خودت باش اردلان دستشو از روی شونم برداشتم و بوسیدم
خب بریم که چنتا موزیک شاد و حرام بزنیم به بدن و توبه کنیم ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بریم موزیک اولی رو به یه موزیک بندری [audio mp3="/uploads/2017/12/bandari_17_azar_1396.mp3"][/audio] یاره شرین نمکه ، سبزه ی بانمکه یار یاره دیری نمکه ، یارو مو دلبرکه یار یاره شیرینه نمکه ، سبزه ی با نمکه چه باصفایی سبزه ، تو کهربایی سبزه چه باصفایی سبزه ،شیرین کلامی سبزه آهنگ بندری باحالیه از دستش ندید تقریبا سه مگا بایت برای دانلود کلیک کنید ◄ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دومین موزیک رو هم یه موزیک بندری تو سبک چوپونی میزاریم آهنگش باحاله از دستش ندید [audio mp3="/uploads/2017/12/bandari_choponi_17_azar_1396.mp3"][/audio] یه آهنگ بندری چوپونی براتون گذاشتم اینم قشنگه بزنید بر بدن کیف کنید امشو دله مو ، گله مو ، وُی سحر نداره یار از دله مو ، دله مو ، خبر نداره وای عزیزوم ؛ عزیزان یه رازه امسال ولم کن ولم کو تا بروم مدرسه امسال ولوم کو ولوم کو دخترای لیسانسه دخترو های آی ، جونه دلم وای وای ، ناز داری والا بیا بریم های آی خونه خومون های های ، خونه خوتونه دخترو های آی ، جونه دلم وای وای ، ناز داری والا بیا بریم عروسی ، کنیم رو بوسی والا ، کنیم رو بوسی دخترو ماشاالله ، جون دلوم ما شا الله حجم تقریبا سه مگابایت ، برای دانلود کلیک کنید ◄ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه موزیک پاپ درخواستی براتون گذاشتیم بزنید به بدن و توبه کنید [audio mp3="/uploads/2017/12/Sahar_Ey_Jan.mp3"][/audio] اینم یه آهنگ با موزیک خیلی شاد و بامزه آسمون نارنجیه ، ابرا شدن تیره چه غروب خوش رنگی ، دلتنگی دلم داره میره کاش میشد الان بیرون بریم از خونه تو بگو هستی بعدش همه چی جوره یکی دو تا کوله میبندیم و میزنیم به دل آب یه قایق کوچیک باسه دوتامون بسه ، با یه جای ناب گرمای استواییه ، لبخند دوتامون انگاری که شروع شده سفره اروپاییمون جان جان کاکو ، الان ماتو مبهوت میشم میدونی اینو یا نمیدونی تو ؟ حجم تقریبا شیش مگا بایت برای دانلود کنید ◄ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اینم یه آهنگ شاد ، فرفری موی غزل ساز منی [audio mp3="/uploads/2017/12/Amirabbas_Golab_Banoo-Jan.mp3"][/audio] تو اگر دست نجنبانی دلم پیر شود طفله نوپای غزل باز زمینگیر شود بیقرارم که به دست آورمت من یا نه ترسم از دست روی و تا ابد دیر شود همه تقدیر جهان بی تو نمی ارزد هیچ جز نگاه تو نگاهی که نمی ارزد هیچ اندکی فرصته شادی که در این دنیا هست بی تو این شادی و غمها و جهان یکجا هیچ بانو جان فرفری موی غزل ساز منی بانو جان عشقه خاموش غزلهای من بانو جان تو از این حاله دلم بی خبری بانو جان جز دله من به کسی دل ندهی دله من گرمای دست تو را میخواهد برقه اغواگر چشمان تورا میخواهد باد هم اغوایه این همه موی فر شد موی فردار غزل دار تو را میخواهد من شدم در به در یک بله از لبهایت بس که یک عمر نشستم که بگویی شاید این همه ناز نکن من چه گناهی کردم که شدم عاشقه آن روی چو قرصه ماهت بانو جان فرفری موی غزل ساز منی بانو جان عشقه خاموش غزلهای من بانو جان تو از این حاله دلم بی خبری بانو جان جز دله من به کسی دل ندهی بانو جان فرفری موی غزل ساز منی بانو جان عشقه خاموش غزلهای من بانو جان تو از این حاله دلم بی خبری بانو جان جز دله من به کسی دل ندهی حجم تقریبا سه مگا بایت برای دانلود کلیک کنید ◄ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ **♥** دلاتون شاد و لباتون خندون *ghalb_sorati* سیستم دانلود موزیک رو بازم فعال میکنیم که بشه قدیمیا رو هم دانلود کرد
قراره امروز شاده شاده شاده شاد باشیم قریا کجان ؟؟؟ قرررررررررررررررررررش بده و فرش بده همگی عیدتون مبارک دخترا روزتون مبارک یه ریتم بابا کرمی براتون بزارم کیف کنید و جون دوباره بگیرید [audio mp3="/uploads/2017/07/khengoolestan_ritm_baba_karam_3_mordad_1396.mp3"][/audio] لینک مستقیم دانلود حجم چهار مگا بایت ◄ ما شا الله ، اونایی که بابا کرم بلدن بیان وسط آفرین به قریا ما شا الله ، چه قر دارم هست لامصب متنشم من میگم شمام بلدید هر چقدر ناز کنی ناز کنی باز تو دلدار منی هر چقد عشوه بیای غمیش بیای یار وفا دار منی بابا کرم دوستت دارم ، دوستت دارم و دوستم داری شیشه ی بابا رو نشکنی اها ماشا الله ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ بریم شمال گیلیلیلیلی لیل لیلیلی [audio mp3="/uploads/2017/07/khengoolestan_shad_shomali_3_mordad_1396.mp3"][/audio] حجم شیش مگا بایت ◄ حاضرید همه دستا ، آها آها همه دستا جدا بزنید تو سرتون آآآآآآآآآآآآییییی سلِمه جان سلِمه جان ، سلِمه بریم قدم بزن ، افتابه ندره سلِمه جان بیا صحبت بکه چی قاز سلِمه جان بیا قرش بدیم ناز متیبل منسب منتسح حشخخسی حخ کمن کنتسنیب منت ججحهب جحج شجج ما شا الله قریا بیان وسط آآآآآآِییییی چقدی دوست داروم برام بگوزی فقط به عشق به یادم بخونی منه تی کشتار ، ژرمی دسته گاز منی کشتی ، دسمالتو بنداز رو قاز خب دستا بالا بریم گیلکی 💃💃💃💃💃💃 آها آها ها باریک الله بِرون بروم برون بروم برون بروم خدیجه جاااانوم اطلسه دسمال سری یو سپیده یاروم چوسای من گردنی تو ، سپیده یاروم چین چینه دامن بگیرم ، سرطانه یارم بوسم کنی فرار کنی خیلی دوست دارم حالا سوتیا قر قر قر قاز موز میخوری شبا تاریکه آی بریدم آی بریدم همدان از پشت سره آی بریدم آی بریدم چی مشتی اصخر ، چی مشتی پشمک ، چی مشتی رویا هاپوچی هاپالی مده تاپالی تاقار مزار چی ماره یکیشونم خربزه ، اون یکیشونم خیاره ای چقد با مزه ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ بریم بندر [audio mp3="/uploads/2017/07/khengoolestan_bandari_3_mordad_1396.mp3"][/audio] حجم یازده و نیم مگابایت ◄ دستای سیاه بندری پفتلی رو بیارید بالا ما شا الله ازین موزیکای حرام دستو بیار توبه توبه ما شا لله جونوم جونوم شیدا بیا دلوم از زندگی سرده نرو دل زاروم به تو خو کرده نرو نمیدونی که غم نبودنت چی به روزگارم آورده نرو دستم به دامنت ، مونو تنها نذار حرفی از دوری نزن اشکمو در نیار زندگیم فدای تو ، میمیرم برای تو سال ها منتظرم ، منتظر وفای تو اگه مهمونم بشی ، عزیزه جونوم بشی میپیچده تو کلبه ام ، طنین خنده های تو دستم به دامنت ، مونو تنها نذار حرفی از دوری نزن اشکمو در نیار حرف هر کسی رو باور میکنی گل خوشبختیمو پر پر میکنی وقتی من بهت میگم دوست دارم ناز غمزه هاتو بیشتر میکنی دستم به دامنت ، مونو تنها نذار حرفی از دوری نزن اشکمو در نیار ایولا خانواده شیدا ما شا الله حرام به نظر میرسی شیییییدااااا کامران لبه کارون ، چه گلبارون ، میشه وقتی میرینه دلداروم تو قایق ها دور از هر غمها ، دستتو بکن تو خشتکت ، باکسنتو بخارون هر روزه تنگه غروب تو شهره ما صفا داره لب شت میرینه پای نخلا حالا ما شا الله به صفا قریا کجان پس ؟؟ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه آهنگ شاد قدیمی فارسی هم براتون بزارم کیف کنید ؛ من خودم خیلی این آهنگو دوست دارم 💃💃💃💃💃💃💃 [audio mp3="/uploads/2017/07/khengoolestan_shad_farsi_3_mordad_1396.mp3"][/audio] حجم پنج مگا بایت ◄ با لبات قهرم با چشات قهرم نیگام نکن با نیگات قهرم عاشقت بودم نفهمیدی هی بهت گفتم هی تو خندیدی زخم زبونت به دلم نشست سنگه عاشقا سرمو شکست یادمه یه روز مست و مستونه داد زدم بیا ، بیرون از خونه سنگ آخرو تو به من بزن خندیدی گفتی ؛ برو دیوونه وقتی که عشقو دیدی تو نگام وقتی که اسمت اومد رو لبام داد زدم یه روز توی کوچه ها اینو بدونید همسایه ها من دیگه دارم میمیرم براش خندیدی گفتی عاشقم نباش آخ آخ آخ این اهنگو باس باهاش قر رمانتیک بدید و اشک بریزید عرررررررر عرررررررر *odafez* *gerye* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ *ghalb_sorati* دلاتون شاد و لباتون خندون **♥** بخش موزیک رو فعال میکنم برای برنامه حواستون باشه بخش موزیک اینطوریه که اگه روش زدید باید هر چی میخواید دانلود کنید چون بسته که بشه میره تا دفعه بعدی که موزیک بزاریم همشون رو دانلود کنید ، اهنگ بد نمیزاریم *baghal*
@~@~@~@~@~@ حکیمی ﺭﺍ ﭘﺮﺳــﯿﺪﻧﺪ: برای ثبت نام در انتخابات چه شرایطی لازم است؟ حکیم ﮔﻔﺖ: توانایی لازم است ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﺗﻮﺍﻧﺎ ﺍﺯ نظر ثروت؟ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻧﻪ ! چرا که ثروت را اعتباری نیست ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﻮﺍﻧﺎ ﺍﺯ نظر جسمی؟ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ! چرا که جسم را بقا و اعتباری نیست گفتند: توانایی علمی و تجربی؟ گفت: علم تجربی میتواند انسان را نابود کند گفتند: توانا از نظر عقلی؟ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: نه! چرا که عقل زوال دارد و آنرا اطمینانی نیست ☹️ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: مسخرمون ﮐﺮﺩﯼ؟ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺁﺭﯼ @~@~@~@~@~@
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم