گریه هات ازارم میدن خنده هات زندگی به ادم میدن تو اگه بخوای بازم میگم من زندگیمو واست میدم هه میدونی بعضی وقتا بعضی حرفا تو دلت هست که وقتی طرفتو میبینی روت نمیشه تو روش بهش بگی خیلی فک کردم ، به نظرم این بهترین راه بود گوش کن...وقتی که ناراحتم تنهام وقتی شنگولم باهاتم پایه ی همه بازیاتو همه جنگولکاتم حتی وقتی میری خرید تو پورو (porov) من باید دم در وایستم قهرو غر زدناتم تمومه حتی قبل دوازده گریه هاتو خنده هات فقط واسه من بوده تا که سرد میشه تنت میبینی لباس من روته میخوام بشم همونی که هر موقع خواستی پهلوته بقیه هرچی میخوان بگن به ما چه مربوطه دختره تو پُر با نمکو صمیمی دو تایی تنها دو تا عاشق دو تا همراه خوش با همیم خاطرات قدیمی اینه عشق حقیقی باز دوباره ولنتاین صبحش خرید شبش واین بعدش فان انقده که کم بیاریم سرش تایم حرف میزنیم سره شام میگی هستی تا تهش پام از شلوغی منعش کن با تو مستو اخرش خواب بعدش پاشیم سر حالو بخندیم سر کادو ببندیم شرط که کدوم قشنگ تره جعبه هارو بگردیم تهش کارتو یه زنجیر بعدش باز تو بخندی تو شمع روشن میکنی و من عود و کمبود نداریمو ممنون ازت قبل تو خونه پره غم بود اصلا د نباید بشی تو دور ازم بزار دستاتو تو دستم بگیر انرژیه خوب از من هنوزم ما دو تا پیش همیم هنوزم همون روزای خوب هستن دختره تو پر با نمکو صمیمی دو تایی تنها دو تا عاشق دو تا همراه خوش با همیم خاطرات قدیمی اینه عشق حقیقی ❤🧡💛💚💙💜🖤
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بخشی از نامه ی شهید سید محمدرضا دستواره به همسرش _خانم رستمیان خدمت یگانه همسر مهربانم سلام – دوستت دارم ضمن عرض سلام امیدوارم حالت خوب باشد و هیچگونه ناراحتی نداشته باشی و اوقات را بخوبی و خوشی بسر ببری و خداوند دائماً حافظ و نگهدارت باشد همسرم بسیار دلم برایت تنگ شده و هوای تو را کرده است بعد از هر نمازی دعایت میکنم آخر میدانی خیلی دوستت دارم و چون خیلی دوستت دارم دلم هم برایت خیلی تنگ میشود و چون نمیتوانم پیشت باشم لذا برایت دعا میکنم حال خودم خوب است اما بواسطه شهادت حسن عزیز خیلی ناراحتم ولی چه کنم که کاری از دستم بر نمیآید فقط باید بخدا پناه برد امینی هم زخمی شده و رفته و لذا خیلی تنها هستم خیلی حوصلهام سر رفته ولی دائما از خدای بزرگ کمک میگیرم و خودش صبر میدهد والا تا الان میبایست دق کرده باشم خیلی دلم میخواست کنار تو بودم و چند ساعتی درددل میکردم و کمی تسلی پیدا می کردم بزودی شاید بیایم ولی باز نوشتن این نامه باعث کمی آرامش خاطرم گردید چون باز گفتگو با یک رفیق است با یک رفیقی که خیلی دوستش دارم و دوستم دارد امیدوارم که متاثرت نکرده باشم میدانم ناراحت میشوی ولی خودت را کنترل کن *♥♥♥♥*♥♥♥♥* نامه های عاشقانه | قسمت اول | شهید عباس دوران ◄ نامه های عاشقانه | قسمت دوم | محمدرضا ملک خواه ◄ نامه های عاشقانه | قسمت سوم | علیرضا اشرف گنجویی ◄ نامه های عاشقانه | قسمت چهارم | روح اللَّه خمینی ◄ نامه های عاشقانه | قسمت پنجم | محسن حججی ◄
*~*~*~*~*~*~*~* به سختی برای رفتن به مدرسه حاضر شدم احساس پرنده ای رو داشتم که از قفس رها شده، از خونه که زدم بیرون از سرمای هوا و تب و لرزی که تو وجودم رخنه کرده بود تمومه دندونام به هم میخوردن و صدای ریزی میدادن ولی زور اشتیاقم به تب و لرز میچربید به کوچه مدرسه که رسیدم کنار یه درخت تنومند ایستادم و بهش تکیه دادم منتظر موندم تا بیاد بالاخره انتظار به پایان رسید و از دور دیدمش که سر به زیر و آروم داره میاد، آرامش به تک تک سلولهای بدنم برگشت چند قدم به طرفش رفتم با خوشحالی و صدای گرفته سلام کردم ولی اون با لحن سردی که دیگه مدتها بود ازش ندیده بودم درست مثل اوایل آشنا شدنمون سلامی آروم داد موشکافانه نگاهش کردم
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ عروسکی که در پنج سالگی خراب شد و کلی غصه اش را خوردیم، در ده سالگی دیگر اصلا مهم نیست نمره امتحانی که در دبیرستان کم شدیم و آنقدر به خاطرش اشک ریختیم و روزگارمان را تلخ کرد در دوران دانشگاه هیچ اهمیتی ندارد و کلا فراموش شده است.آدمی که در اولین سال دانشگاه آنقدر به خاطرش غصه خوردیم و اشک ریختیم و بعد فهمیدیم ارزشش را نداشته و دنیایمان ویران شد، در سی سالگی تبدیل به غباری از یک خاطره دور دور دور شده که حتی ناراحتمان هم نمیکند و چکی که برای پاس کردنش در سی سالگی آنقدر استرس و بی خوابی کشیدیم، در چهل سالگی یک کاغذ پاره بی ارزش و فراموش شده است پس یقین داشته باش که مشکل امروزت، اینقدرها هم که فکر میکنی بزرگ نیست، این یکی هم حل می شود، میگذرد و تمام میشود، غصه خوردن برای این یکی هم همان قدر احمقانه است که در سی سالگی برای خراب شدن عروسک پنج سالگی ات غصه بخوری همه مشکلات،همان عروسک پنج سالگی هستند ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
o*o*o*o*o*o*o*o وسط یه بازار شلوغ خیلی اتفاقی چشمامون بهم قفل شد پلک نزد، پلک نزدم هرچی نزدیک تر می شد زیباتر می شد وقتی بهم رسید یه لبخند زد و گفت چقدر دلم برات تنگ شده بود نگاش کردم و گفتم منم همینطور خوشحال شد گفت چه دورانی بود!! یادش بخیر خیلی دوس دارم برگردم به اون روزا سرم رو تکون دادم و گفتم منم همینطور گفت من از بچه های اون دوران خبر ندارم، تو چی؟ گفتم منم همینطور تو چشمام نگاه کرد و گفت راستش من خیلی ناراحتم از اتفاقی که بینمون افتاد من همیشه دوسِت داشتم یه لبخند زدم و گفتم منم همینطور گفت تو اصلا منو شناختی؟ سرم رو دادم بالا و گفتم نه گفت منم همینطور وقتی داشت می رفت بهم گفت هنوز می نویسی؟ گفتم آره، توام هنوز نقاشی می کنی؟ گفت آره بغلم کرد و گفت امیدوارم ده سال دیگه باز همدیگه رو ببینیم گفتم منم همینطور رفت چشمام رو بستم و به این فکر کردم که ما ده سال پیش قول داده بودیم همه چی رو فراموش کنیم ولی یادش بود.. منم همينطور o*o*o*o*o*o*o*o حسین حائریان
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ رفیق نازار فره هیورد کم بسا کوتلکو خوم له شوند کم گیانگه گیانان فقط یه بزان داخ دیورید سقانم سزان ترجمه : دوست نازنینم ، خیلی به یادت هستم و خیلی از رفتنت ناراحتم و غمگینم ، فقط اینو بدون که دوریت استخوان هایم را سوزانده
زنگ زدم ۱۱۸ یکی از این خانوما جواب داد: راهنمای ۵۴۷ بفرمایید گفتم: سلام خانوم، شماره نمایندگی و تعمیرگاه مرکزی پورشه رو میخواستم. آدرسشم اگه دارین لطف کنین راهنما چی: پورشه؟ میخواین برین اونجا؟ آخه آدرسش اصلا سر راست نیست شما یه توک پا بیاین دنبال من باهم بریم اصلن 😂 گفتین پورشه دیگه؟ 😂 اصلن من میام اونجا باهم بریم. تنها برین گم میشین 😂 من واقعا فکرشو نمیکردم یه کارمند انقدررر وظیفه شناس باشه واقعا از اداره مخابرات ممنونم فقط خدا کنه زودتر بیاد تا من برسم این آبدارچی که میخوانو استخدام نکرده باشن 😂😁😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یک از بچه های فامیل به من میگه عمو . . . . تو خونه راه میره میخونه: من و خالمو مامان و عموم، هفته ای دوبار میریم حموم . . . آبرو نذاشته برامون اخمخ 😂😁😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دیروز مناظره ها رو می دیدم . . . تقریبا تمام مسوولین از اوضاع مملکت ناراضی بودند . . . به نظر می رسه عملکرد ما مردم خوب نبوده، مسوولین رو ناراحت کردیم 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ سربازی مشغول خدمت بود هر کاغذی را که میدید برمیداشت و میخواند و میگفت: این نیست . . . . سرانجام مسؤلان نظامی او را به تیمارستان بردند و یک تیم پزشکی تشخیص داد باید معاف شود سرباز وقتی کاغذ معافیت را دید، خندید و گفت . . . . . همین بود 😂✋️ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ امروز بعد شش سال یکی از دوستام بهم پیام داد که گفت: سلام داداچ ، خوبی چخبرا ، چکار میکنی؟ منم گفتم دادا نکنه رفتی تو نتورک که بعد این همه بالاخره یادی از ما کردی گفت: نه بابا نتورک چه کوفتیه، ببین به فلانی رای بده، خیلی کارش درسته خدافظ 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ شک ندارم قاتل مدیر شبکه جم بابای من بوده 😂 . . . . . ظهر مامانم سریال جم میدید غذا سوخت 😂 . . . بابام عصبانی شد درو کوبید بهم و رفت ما فکر کردیم رفته ساندویچی ☹️😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ وضع طوری شده به بچه میگی: برو دختر کوچولو جلو خونه تون بازی کن. میگه من پسر . . . . باباش از اونور میاد دستشو میگیره میره، بعد میفهمی مامانش بوده 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ انصافا ما كه خيلي حال ميكرديم وقتي معلم ميگفت كلاستون بدترين كلاسيه كه دارم . . . . انگار مزد زحماتمونو ميگرفتيم 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ يه دفتر قيمت كردم ٦٠ هزار تومن . . من از دفتر ٦٠ هزار تومنى انتظار دارم خودش به خط نستعليق هرچى بگم بنويسه، موزيكم پخش كنه، پاشه ماچمم بكنه 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه طوریمیشد از جیغ دختر مدرسه ای برقتولید کنن نیاز به انرژی هسته ای نداشتیم . . . . . . یه مدرسه بغلمونه کل ۱۵ دقیقه زنگ تفریحو جیغ میکشن بدونخستگی 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ میگن سوییس هر ساله مبلغی رو به شهروندانش صرفاً بخاطر زنده بودن پرداخت میکنه . . . . اینجا ماهی ۴۵ هزار تومن اونم با منت میدن که باهاش زنده بمونیم 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ سنگ ماه تولد من سنگ توالته . . . . . اینو من نمیگما شانسم میگه 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ طرف به نامزدش میگه: عصر میام در خونتون، دو تا بوق میزنم بیا پایین تا . . . . نامزدش خوشحال میشه میگه: ماشین خریدی؟ 😂 طرف میگه: نه، بوق خریدم 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دارم به داداشم معنی صلوات رو یاد میدم. میپرسم و آل محمد یعنی چی؟ . . . . میگه: یعنی و تمام محمدها . . . ناموسا بچه رو همزمان با مدرسه، کلاس زبان نفرستین 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ هرچي به اين حراست دانشگاه ميگم بابا من خودم تو كتاب ابن سينا خوندم که . . . . . اوره موجود در ادرار براي رشد درخت توت خوبه گوش نميده، كارت دانشجوييمو گرفت ☹️😂
میگن چرا درس نمیخونی 😂 الان عرض میکنم خدمتتون یه سال ۳۶۵ روزه ☺️ بگو خب ☺️ پنجته و دو روزش روزش جمعه است، میمونه سیصد و سیزده روز ☺️ بگو خب حداقل ۵۰ روز تعطیلات تابستانی داریم 😂 میمونه ۲۶۳ روز ☺️ بگو خب ☺️ میانگین هر روز ۸ ساعت میخوابیم 😂 این میشه ۱۲۲ روز و باقی میمونه ۱۴۱ روز ☺️😂 بگو خب ☺️😂 هر روز یک ساعت برا خودمون وقت بزاریم 😂 این میشه ۱۵ روز و باقی میمونه ۱۲۶ روز ☺️😂 روزی ۲ ساعت خورد و خوراک این میشه ۳۰ روز 😂 و باقی میمونه ۹۶ روز 😂 میانگین روزی ۴ ساعت گشت و گذار با دوستان 😂😁😂😂 ساعتهای خالی بین کلاسها و رفت و آمد مسیر مدرسه و خونه 😂😁😂😂 این میشه ۶۰ روز و باقی میمونه ۳۶ روز 😂 بگو خب 😂 سی و یک روز تعطیلات رسمی سالانه 😂😁😂 میمونه ۵ روز 😂 خوب عزیزم ما هم آدمیم سالی ۴ روزم مریض میشیم 😂😜 میمونه یه روز 😂 چه تصادفی اون یه روزم روز تولدم 😂😁😂 تموم شد و رفت ☺️😂😜 . . . . امیدوارم همه قانع شده باشن 😂😁😂 @~@~@~@~@~@ پسرخالم ۴ سالشه رو فرش خونمون خرابکاری کرده بود 😂😜 . . . . . مامانشم داشت تو جمع دعواش میکرد اونم با همون لحن بچه گونش گفت: خوب چیکار کنم... سوراخه میریزه دیگه 😂 . . . ینی همه پاره شدن از خنده 😂 @~@~@~@~@~@ ترکیب توالت فرنگی و گوشی هوشمند یهکاری کرده که . . . . باید در بزنن یادم بندازن بیام بیرون 😂😜 @~@~@~@~@~@ شما متولد چه ماهی هستین ؟ فروردین : بد کینه اردیبهشت : داغون خرداد : نا امید تیر : قابل تحمل مرداد : گناه کار شهریور :بداخلاق مهر : خود خواه ابان : دو دره باز اذر : زیبا، جذاب، بامرام، خوش تیپ، مهربان، با معرفت، باگذشت، با تدبیر، یک مدیر موفق، آینده نگر، اصن عـــالی، هر چی بگم کم گفتم، همه چی تمووووم، فوق العادست این بشر ♥♥♥ دی : محشر، خوشگل و جذاب، همه دوسش دارن، زرنگ و باهوش، شوخ و هنرمند و غیره 😂 بهمن: دم دمی اسفند: قاتل بخدا مدیونین فک کنین من اذر ماهیم بلقیسم دی ماهیه ها 😂😁😂 {شوخیه جدی نگیرین} *!^^!^^^^!^^!* oOoOoOoOoOoO رفتیم خواستگاری، مامان عروس پرسید: دختر ما رو کجا دیدی؟ . . . . مامانم گفت: والله نیم رخ دخترت تو واتساپ، نیم رخ اونطرفیش تو لاین، دستاش تو بیتاک، پاهاش تو اینستا بعد روهمدیگه جمعش کردم خوشمون اومد اومدیم خواستگاری 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ رفتم شیراز سوارسمند دوستم شدم صبح استارتو که زدیم . . . . . اون زنه (سخنگوماشین) گفتش : کاکو الان اول صبح حتما واجبه که بریم بیرون 😂😁😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ حیف نون میره قهوه خونه میگه قهوه لیوانی چند؟ میگن ۵ تومن 😂 . . . . میگه شکرش چند ؟؟؟ میگه اون مجانیه 😂 . . . . میگه پس ۲ کیلو شکر بده 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ گشت ارشاد حیف نون رو با دوست دخترش میگیرن . . . . میپرسه: از کجا میاین؟ حیف نون میگه: از پارک شاهنشاهی مأمور گشت میگه: بیشعور نظام عوض شده، الان اسمش شده پارک ملت 😂 بعد میپرسه: کجا میرین؟؟ حیف نون ميگه: میدون ولیعهد مأموره میگه: احمق ولیعهد رفت اسمش ولیعصر شده 😂 مأمور میپرسه: این خانم کیه باهات؟ میگه: هفده شهريور مأموره عصبانى ميشه ميگه: منو مسخره میکنی؟ 😂 حیف نون ميگه: نه والله، اسم قدیمش شهناز بوده، الان شده هفده شهريور 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه آقایی تصادف ميكنه چهارتا بچه اش را ازدست ميده . . . . یارو ميره دلداريش بده ميگه مرگ شتريه که در خونه همه ميخوابه ولی درِ خونه تو ديگه ريده 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه بار رفتم دکتر پوست ومو، دکتره انقدر پوستش خراب بود . . . . . همچین که وارد اتاق شدم بهش گفتم دکتر فعلا این کرمی که میدم استفاده کن تا بعد 😂😜
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم