فهرست مطالب
  • نوشته های اندرویدی (2,526)
  • دفتر شـعـــر (1,222)
  • دلنوشته (1,035)
  • متن زیبا (934)
  • عاشخونه ها (879)
  • انرژی مثبت (849)
  • داستانکهای زیبا (542)
  • متفرقه (303)
  • روانشناسی (265)
  • یک ذره کتاب (249)
  • پست های سریالی (249)
  • عکس و مکث (245)
  • بسته جوکها (212)
  • پیام های اوسا (164)
  • یادمون باشه (131)
  • سخنان بزرگان (129)
  • خاطره ها (125)
  • جملکس (118)
  • نهج البلاغه (117)
  • سرگرمی (98)
  • طالع بینی (86)
  • جوک های تابستون 96 (86)
  • آیا میدانید (86)
  • ترانه خونه (85)
  • داستانک های شیخ و مریدان (84)
  • داستان های دینی (77)
  • پیامک تبریک (74)
  • متن سلامتی (64)
  • خندانکس (58)
  • چیستان (57)
  • پیام تسلیت (57)
  • جوک های بهار 95 (57)
  • جوک های تابستان 94 (56)
  • نقاشی های ارسالی (51)
  • مطالب علمی (50)
  • بهلول (47)
  • جوک های تابستان 95 (46)
  • جوک بهمن 93 (41)
  • جوک های بهار 96 (41)
  • جوک های زمستان 94 (40)
  • جوک های آذر 93 (39)
  • خبرنامه (39)
  • دیالوگ های ماندگار (38)
  • داستان های ترسناک (35)
  • جوک های بهار 97 (35)
  • حدیث (34)
  • ساختاری (34)
  • چُس ناله (34)
  • جوک های بهار 94 (32)
  • جوک های زمستان 95 (32)
  • پــیامــک (30)
  • اموزش (30)
  • شرت و پرت (28)
  • ملا نصرالدین (25)
  • زنگ سلامت (19)
  • جوک های پاییز 95 (18)
  • جوک های زمستون 97 (17)
  • جوک های بهار 98 (17)
  • داستان کوتاه علمی (16)
  • جوک های پاییز 96 (16)
  • جوک های پاییز 98 (16)
  • زندگی نامه بزرگان (15)
  • دروصف محرم (15)
  • تست های روانشناسی (13)
  • جوک های پاییز 94 (13)
  • دهه شصتیا (13)
  • جوک های بهار 99 (13)
  • جوک های پاییز 97 (12)
  • جوک های زمستان 98 (12)
  • کامنتکس (10)
  • آموزش (10)
  • جوک اسفند 93 (9)
  • نرم افزار ساخت بوت (8)
  • جوک های تابستان 97 (8)
  • جوک های آبان 93 (7)
  • نبرد ها (7)
  • جوک های زمستان 96 (7)
  • گالری (6)
  • خبرنامه ی کلش آف کلن (6)
  • جوک های تابستان 98 (6)
  • داستان های مولانا (5)
  • نرم افزار های متفرقه نیمباز (5)
  • جوک های دی 93 (5)
  • کارگاه داستان نویسی (5)
  • جدا کننده ها (4)
  • نرم افزار ها (4)
  • داستان های تصویری (4)
  • فیلمنامه های طنز و خنده دار (3)
  • آموزش روباتیک (3)
  • بیس های پیشنهادی (3)
  • مپ های عجیب غریب (3)
  • آشپزی (3)
  • نرم افزار تبلیغ در روم (2)
  • نرم افزارهای فلود (2)
  • آموزش کلش آف کلنس (2)
  • مپ های مخصوص کاربران (2)
  • قوانین اتحاد (1)
  • توون هال 7 (1)
  • توون هال 8 (1)
  • توون هال 9 (1)
  • توون هال 10 (1)
  • جوک پاییز97 (1)
  • جوک های تابستان 99 (1)
  • اپ اندروید

    وقتی شب شب سفر بود …


    khengoolestan_axs

    ^^^^^*^^^^^

    وقتی شب شب سفر بود
    دلم برای نگاه مادرم بعد از ریختن آبِ پشت سرم ریخت
    دلم برای برگشتن مادرم به خانه و در فکرفرو رفتن ریخت
    دلم برای نگاه نگران مادرم به خبرهای سوری ریخت
    دلم ، دلم بعد از تماس و سکوت پشت خط از بغض ریخت
    دلم ، دلم در حس های دو هم اندیشی در اوج شب با مادرم ریخت

    ولی دوباره بر میگردم به این شهر لعنتی

    ^^^^^*^^^^^

     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    نوشته های اندرویدی

    بسته جوک تابستونی ۱۸ شهریور ۱۳۹۶


    ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﭘﺎﺭﮎ
    ﯾﮑﯽ ﮔﻮﺯﯾﺪ ﻣﻦ بلند ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ
    .
    .
    .
    .
    .
    ﯾﺎﺭﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻥ ﺗﻮﯼ ﺗﻮﺍﻟﺖ
    ﮔﻔﺖ ﮐﻮ*ﻧﻪ ﺩﯾﮕﻪ
    ﻫﺎﯾﺪﻩ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺨﻮﻧﻪ
    😂😁😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    نهنـگ آبـی در ایران

    میگن این ادمین بازی نهنـگ ابـی به یه دختر ایرانی پیام داده گفته رو دستت نهنگ ابی رو بکش
    .
    .
    .
    .
    دختره هم گفته عجیجم دستم خونی میشه واسه نی نیمون ضرر داله
    😂😁😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    هی نهنگ آبی نهنگ آبی نکنید ..؟؟
    نهنگ آبی دیگه چه صیغه ایه
    .
    .
    .
    .
    ما خودمون یه دونه نیسان آبی داریم اندازه نصف روسیه آدم کشته
    😂😜

    ارسال شده توسط مهدیس

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    پارسال رفتم عزادارى اولش خيلى گريه کردم چون مداح گفت قيمه ها رو سوزوندن
    .
    .
    .
    .
    بعدش فهميدم گفت خيمه ها رو سوزندن

    يه کم ارومتر شدم
    😂

    ارسال شده توسط مهدیس

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    جاي سوختگي رو پام بود به مامانم نشون دادم گفتم اين جاي چيه !؟؟؟؟

    گفت بچه بودي چهارشنبه سوري رفتيم خونه بابابزرگ اينا از رو اتيش پريدي گفتم اهان پس اونجا اينطوري شد
    .
    .
    .
    .
    گفت نه اومديم خونه قاشق داغ گذاشتم رو پات تا ديگه از اين غلطا نکني
    ^_^
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    مادر من… مادر من… تو ياري و ياور من
    😂😁😂

    ارسال شده توسط مهدیس

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    دیروز یه خواستگار واسم اومده بود بابام از پسره پرسیده

    شماخونه وماشین داری؟

    پسره گفته ماشین نه خونه هم که میایم طبقه بالا خودتون… ممنون میشم اگه تو شرکتتون هم بهم یه کارخوب بدید
    .
    .
    .
    .
    لامصب فکر همه چی رو کرده بوده
    😂😜

    ارسال شده توسط مهدیس

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    زنگ زدم به بابام گفتم من امشبو خونه نمیام
    گفت اوکی
    .
    .
    .
    .
    اوکیش از دختری که موهاشو کوتاه کرده ترسناکتر بود سریع اومدم خونه
    😂😁😂

    ارسال شده توسط مهدیس

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    حیف نون رفته بود پارک میبینه یه زوج جوانی باهم صحبت میکردن
    😂☺️😂
    .
    .
    .
    .
    .
    شوهره به خانمش میگه الان چه بویی میاد؟اونم میگه بوی عشق،صفا وصمیمیت
    😂
    .
    .
    .
    .
    حیف نون یاد میگیره و برمیگرده خونه خودش به زنش میگه :بیا اینجا ببینم،الان چه بویی میاد؟

    زنش بیچاره میگه : باور کن من نبودم
    😂

    ارسال شده توسط مهدیس

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    یه سری با بابام تو ماشین بودیم
    بعد ۲ تا خارجی اومدن سوار ماشین شدن
    من به بابام گفتم ازشون بپرس ببینیم اهل کجان؟

    بابام خیلی با اعتماد به نفس بهشون گفت
    made in 😂

    خارجیا
    😂
    من
    😂
    بابام
    😂

    ارسال شده توسط مهدیس

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    اگه بیل گیتس رو بیاری ایران شرایط کارو ببینه میگه
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    داداش من هر گوهی که در مورد موفقیت خوردم اشتباه بوده اینجا فقط سیگار و چایی میچسبه
    😂

    ارسال شده توسط مهدیس

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ‏شبکه چهار راز بقا یه کرکس نشون داد

    گوینده گفت شاید چهره ی این جانور بد هیکل و بد قیافه براتون آشنا باشه
    .
    .
    .
    .
    .
    بابام گفت آره شبیه پسرمه
    😂😜

    ارسال شده توسط مهدیس

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    دختری در كابل کتاب می‌فروخت و معشوقه‌اش را دید که به‌سویش میاید، در این حال پدرش در نزدیکش ایستاده بود

    به معشوقه‌اش گفت: آیا به‌خاطر گرفتنِ کتابی‌که نامش ” آیا پدر در خانه‌ هست” از يورگ دنيل نویسندۀ آلمانی، آمده‌یی؟

    پسر گفت: خیر! من به‌خاطر گرفتنِ کتابی به اسم”کجا باید ببینمت” از توماس مونیز نویسندۀ انگلیسی، آمده‌ام

    دختر در پاسخ گفت: آن کتاب را ندارم، اما می‌توانم کتابی‌ به نام ” زیرِ درختِان سيب” از نویسندۀ آمریکایی، پاتریس اولفر را پيشنهاد كنم

    پسر گفت: خوب است واما؛ آیا می‌توانی فردا کتابِ”بعد از ۵ دقیقه تماس می‌گیرم” از نویسندۀ بلژیکی، ژان برنار را بیاوری؟

    دختر در پاسخش گفت: بلی! با کمالِ مَیل، ضمنا توصيه ميكنم کتاب “هرگز تنها نمی‌گذارمت” از نویسندۀ فرانسوی میشل دنیل را بخوانى

    بعد از آن … پدر گفت: این كتاب ها زیاد است، آیا همه‌اش را مطالعه خواهد کرد؟!؟

    دختر گفت: بلی پدر، او جوانى با هوش و کوشا است

    پدر گفت: خوب است دختر دوست‌داشتنی‌ام، در اينصورت بهتر است کتابِ “من کودن نیستم” از نویسندۀ هلندى فرانک مرتینیز را هم بخواند

    و تو هم بد نيست کتاب” براى عروسی با پسر عمويت آماده شو” از نویسندۀ روسی، موریس استانكويچ ، را حتما بخوانی
    😂😜

    ارسال شده توسط مهدیس

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

     توجنگ جفففففر يه عراقي رو لب مرز دستگير ميكنه ميارتش تو خاك ايران. يه دفعه يه خمپاره ميخوره دست عراقيه قطع ميشه

    عراقيه ميگه تو رو خدا بزار دستمو بندازم تو خاك كشور خودم، جفففففر ميگه بنداز
    😂

    داشتن ميرفتن يهو يه خمپاره ديگه ميخوره اون يكي دسشم قطع ميشه عراقيه باز ميگه بزار اين دستمم تو خاك خودم باشه

    جفففففر ميگه بيا گوه تو دستات
    😂

    دستشو پرت ميكنه تو خاك عراق

    يه دفعه پاي عراقيه ميره رو مين پاش قطع مي شه باز ميگه پامم بنداز

    يه دفعه جفففففر ميگه: پدرسگ فكر میکنی من خرم نميفهمم
    😂

                               داري هی کم کم فرار میکنی
    😂

    ارسال شده توسط سارا

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

     یکی دو روزه مامانم اینا رفتن مسافرت
    امروز هوس خوراکی کردم هرجارو گشتم هیچی پیدا نکردم

    فقط توی کابینتا یه سری قوطی بود که با ماژیک روش نوشته بود: نخورید ؛ مایع ظرفشویی
    نخورید ؛ سمِ گلدون
    نخورید ؛ جرمگیر توالت
    .
    .
    .
    .
    زنگ زدم به مامانم گفتم دایی و زن دایی اومدن چیکار کنم ؟

    گفت در کابینتو باز کن اونیکه علامت مرگ داره توش آجیله

    اونیکه نوشته مرگ موش توش گز
    اونیکه نوشته صابون توش پسته
    😂

    یعنی دیگه هرکامیونی ببینم پشتش بنویسه رفیق بى كلك مادر؟؟ منفجرش میکنم
    😂😁😂😂

    ارسال شده توسط سارا

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
    ‏پارسال محرم تو هیئت یه یارو موقع روضه یه جوری خودشو میزد که مداحه پشت بلندگو گفت :
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    حالا اتفاقیه که افتاده برادر, شمام خودتو خیلی ناراحت نکن،خدا کریمه 😂😜

    ارسال شده توسط
    R.T

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ‏اینکه میگن برنامه‌ت رو متعادل بنویس که بتونی اجراش کنی بنظرم دری‌ وریه
    .
    .
    .
    .
    .
    برنامه یا نباید نوشته بشه یا باید انقدر سنگین باشه که نشه اجراش کرد
    😂✌

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ‏صد و شصت وزنشه عکس یه پسر دختر گذاشته که پسره با پا دختره رو بلند کرده نوشته ازینا نمیدن؟
    😂
    .
    .
    .
    .
    .
    عزیزم از اونا کارتو راه نمیندازه، جرثقیل باید بیارن برات
    😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    یه بار رفتیم کافه گفتن چی میل دارید
    .
    .
    .
    .
    .
    گفتیم فعلا یه شمع بیار بتونیم این مِنو رو بخونیم
    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    کوچه پس کوچه های ایران فقط اونجاش که
    .
    .
    .
    .
    سرظهر از توشون رد میشی و از یه خونه بوی برنج میاد و از یه خونه بوی کتلت و شامی و از یه خونه بوی تریاک
    😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    کی میگه موسیقی مخالفه دینه؟

    من با ذکر چند مثال ثابت میکنم این دو هیچ منافاتی ندارند! بینید

    ای قشنگتر از



    ツ نمایش کامل ツ

    قیز قیز
     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    جوک های تابستون 96

    زندگی واقعی۲


    khengoolestan_axs

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    ﺩﺭﺧﺘﻬﺎ ﻣﯿﻤﯿﺮﻧﺪ
    ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﻋﺼﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ
    ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺗﺒﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﺮ ﻧﺴﻞ ﺧﻮﯾﺶ
    ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻥ ﺗﺒﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻭ
    ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﯿﺎﻩ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻌﻠﯿﻢ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎ
    ﺷﻤﺎ ﺍﮔﺮ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﺍﺯ ﮐﺪﺍﻡ ﺟﻨﺲ ﺑﻮﺩﯾﺪ؟؟

    ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭼﻪ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺍﯼ ﻭ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺑﯿﺎﯾﺪ هیچکس ﺭﺍ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﺵ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﯾﺎ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﮑﻨﯿﻢ
    ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻨﯿﻢ

    ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﺪﯾﺮ ، ﻣﻬﻨﺪﺱ ، ﺩﮐﺘﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ
    ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﮔﺮ ، ﺭﻓﺘﮕﺮ ، ﻣﺴﺘﺨﺪﻡ ﻫﻢ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ
    ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺮﺗﺮ ﻧﺒﯿﻨﯿﻢ
    ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ، ﻣﺎ ﻭﺟﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﮔﻞ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ
    ﭘﺲ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺗﺎ ﺑﻮﯼ ﻧﺎﺏ ﺁﺩﻣﯿﺰﺍﺩ ﺑﺪﻫﯿﻢ

    ﺻﻮﺭﺕ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﯿﺮ
    ﭘﻮﺳﺖ ﺧﻮﺏ ﺭﻭﺯﯼ ﭼﺮﻭﮎ
    ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺧﻮﺏ ﺭﻭﺯﯼ ﺧﻤﯿﺪﻩ
    ﻣﻮﯼ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﺯﯼ ﺳﻔﯿﺪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ

    ﺗﻨﻬﺎ ﻗﻠﺐ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ماند

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    R.T
     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    نوشته های اندرویدی

    راز رُخشید برملا شد | خیلی تلخ


    *-*-*-*-*-*-*-*-*-*

    آدم گاهی اوقات جرات ترک دنیایی که ساخته،جرات خراب کردن تصوراتش راجع به یه آدم رو نداره
    یه دروغی رو میشنوه بعد به خودش دروغ میگه که این دروغی که شنیدم دروغ نبود
    سال دوم دبستان یه معلم خیلی مهربون داشتم
    با صورت بور و چشمای رنگی
    همیشه با لبخند نگاهم میکرد
    توی اون سن و سال به خودم قول داده بودم وقتی بزرگ بشم حتمن میرم دیدنش و نمیذارم فراموشم بشه
    باور کن اگه ازم میپرسیدن مهربون ترین آدم روی زمین کیه؟
    بی معطلی میگفتم خانوم معلم ما

    تا اینکه یه صبح برفی و سرد معلممون اومد توی کلاس و بعد از چک کردن تکالیف چند تا از بچه هارو برد پای تخته تا اون تکالیف ریاضی رو جلوی چشم خودش حل کنن
    اما اون بچه ها بلد نبودن
    عصبانی شد،
    سرشون داد زد و گفت کفش هاتون رو در بیارید، بچه ها داشتن گریه میکردن اما معلممون دست بردار نبود، کفش هاشونو در آوردن، گفت جوراباتونم در بیارید
    خشکم زده بود

    همه ترسیده بودن، فکر کردیم میخواد فلکشون کنه اما نه یه نقشه دیگه تو سرش داشت
    مات و مبهوت داشتم به چهره ی عوض شده ش نگاه میکردم که صدام زد
    از جام بلند شدم، گفت دنبال من بیا

    به اون چند نفر گفت پا برهنه برید توی برف و به من گفت حواست باشه بهشون، اون بچه ها داشتن یخ میزدن و گریه میکردن و معلممون با حرص نگاهشون میکرد

    من از این همه بی رحمی بهت زده بودم

    فردای اون روز اولیای یکی از بچه ها اومد مدرسه، اون به مادرش گفته بود که خانوم معلم چه بلایی سرشون آورده
    من مبصر کلاس بودم، معلممون دست پاچه اومد سراغم، گفت احتمالا تو رو صدا کنن دفتر و بخوان راجع به اتفاق دیروز حرف بزنی، حواست باشه، بهشون میگی خانومِ ما این کارو نکرد اونا خودشون رفتن برف بازی

    من فقط نگاهش کردم

    وقتی آقای مدیر صدام کرد دفترِ مدرسه همون حرفای خانوم معلم رو گفتم و اومدم بیرون
    واقعیت این بود که من به آقای مدیر و اولیای اون بچه دروغ نگفتم، من داشتم به خودم دروغ میگفتم، نمیتونستم باور کنم خانوم معلم مهربونم این همه بی رحم باشه، نمیخواستم تصوراتی که توی ذهنم ازش داشتم خراب بشه

    سال دوم دبستان تموم شد، سال ها گذشت و بزرگ و بزرگ تر شدم اما قولی که به خودم داده بودم رو شکستم و نرفتم سراغ معلممون، میدونی آدم بالاخره یه روزی یه جایی مجبوره با حقیقت رو به رو بشه و خودش رو از خواب بیدار کنه
    واقعیت بالاخره یه روز میاد سراغت و درست همونجا همه ی دروغ هایی که به خودت گفتی برملا میشه و وادار میشی به فراموش کردن، به گرفتن تصمیمی که دوستش نداری، خیلی سخته اما حقیقت همینه، تلخه، خیلی تلخ

    *-*-*-*-*-*-*-*-*-*

    رازِ رُخشید برملا شد
    علی سلطانی

    قیز قیز
     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    متن زیبا

    چشم به راه کسی بمان


    khengoolestan_axs

    ..♥♥………………

    چشم به راهِ کسی بمان
    که آمدنش عجیب بوی ماندن بدهد
    که از پشتِ نگاهت بفهمد
    معنایِ درد هایت را
    معنای دلتنگی هایت را
    چشم به راهِ کسی بمان
    که از شوق دیدن تو
    تمامِ خیابان های شهر را میانبر بزند

    اصلا
    آنها را دوتا یکی کند
    تا زودتر از تو به خانه برسد
    بعد بیاید ببیند
    که تو زودتر خودت را به خانه رسانده ای
    بی قرارِ قدمهایش شوی
    بی تاب آغوشت شود
    بوسه بارانش کنی
    بوسه بارانت کند
    طوری در آغوشت بگیرد
    که خودت را
    بیشتر مچاله ی آغوشش کنی

    و بگویی: من دلم گم شدن می خواهد
    گم شدن میانِ آغوشت
    بعد لبخندت برایش
    تا بناگوش باز شود

    آنوقت زیر لب
    به خدا خواهی گفت: خدا جان
    بگذار زمستانت بماند
    نرود اصلا
    آخر من دیگر
    گرفتار تابستان
    گرم اغوشش هستم
    ..♥♥………………

    عادل دانتی

    R.T
     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    نوشته های اندرویدی

    نمایش بیشتر
    user_send_photo_psot

    ^^^^^*^^^^^

    ماه زمستون بود و روز ها کوتاه شده بود..ساعت شش عصر کلا همه جا سوت و کور ...

    user_send_photo_psot

    ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪

    دختری ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت ولی هرگز نمی ...

    user_send_photo_psot

    کامنتکس ، عکس برای کامنت
    عکس برای کامنت
    عکس کامنت های خنده دار
    تصویر های ...

    user_send_photo_psot

    @~@~@~@~@~@

    تو یک انسانی

    زیبا باش

    لباس خوب بپوش

    ورزش کن

    مواظب هیکل و ...

    user_send_photo_psot

    حكمت 30
    پرهيز از غفلت زدگى _اخلاقى ، اعتقادى
    وَ قَالَ [عليه السلام] الْحَذَرَ ...

    user_send_photo_psot

    o*o*o*o*o*o*o*o

    درجه بندی انسانها از نگاه آندره ژید: انسان‌های احمق نه از کتاب ...

    user_send_photo_psot

    ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄

    ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺵ ﺑﻪ ...

    user_send_photo_psot

    -.*-.*-.*-.*-.*-.*-.*

    ایشاالله: یعنی خدا را به خاک سپردیم
    نعوذبالله، ...

    user_send_photo_psot

    متن و ترجمه و دانلود ترانه لکی شلم شکت استاد ایرج رحمان پور
    متن و ترجمه و دانلود ...

    user_send_photo_psot

    و از شکایت ها که بگذریم

    باید اعتراف کنم

    مــ♥ـــادرم که می ...

    user_send_photo_psot

    ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄

    امام حسين عليه السلام: مَن عَبَدَ اللّه َ ...

    user_send_photo_psot

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
    صبح یعنی
    منِ دیوانه
    در آغوش تو بیدار شوم
    تو بخندی به منو
    ...

    user_send_photo_psot

    ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥

    به خـداحافـظی تـلـــــــــخ تو سوگـند نشـد ...

    text .
    .
    .
    در حال تکمیل کردن سیستم نمایشی سایت .
    .