هیچ وقت از یک رابطهء دو نفره
هر دو نفر هم زمان خارج نمی شوند
همیشه یک نفر می رود
و نفر دیگر مدت ها می ماند
برای مرتب کردنِ
خاطرات
عرفان محمودیان
هرگاه از خوشبختی کسانی که دوستمان ندارند، خوشحال شدیم
هرگاه برای تحقیر نشدن دیگران از حق خود گذشتیم
هرگاه شادی را به کسانی که آن را از ما گرفتهاند هدیه دادیم
هرگاه خوبی ما به علت نشان دادن بدی دیگران نبود
هرگاه کمتر رنجیدیم و بیشتر بخشیدیم
هرگاه به بهانهی عشق از دوست داشتن دیگران غافل نشدیم
هرگاه اولین اندیشه ما برای رویارویی با دشمن انتقام نبود
هرگاه دانستیم عزیز خدا نخواهیم شد، مگر زمانی که وجودمان آرام بخش دیگران باشد
هرگاه بالاترین لذت ما شاد کردن دیگران باشد
بچه که بودم
آنقدر از خدا می ترسیدم
که بعد از هربار شیطنت ، کابوس می دیدم
می ترسیدم به آسمان نگاه کنم
من حتی ناراحت می شدم که می گفتند خدا همه جا هست
با خودم می گفتم
یک نفر چطور می تواند تمام جاهای دنیا کشیک بدهد و تا کسی کارهایِ بدی کرد ، او را بردارد ببرد جهنم؟
من حتی وقتی می گفتند ؛ خداپشت و پناهت ، در دلم می گفتم کاش اینطور نباشد
می دانید؟
چون خدایی که در ذهنم ساخته بودند ، مهربان نبود
فقط خدایِ آدمهایِ خوب بود و برای منی که کودک بودم و شیطنت هایم را هم گناه می دیدم ، خدایِ ترسناکی بود
اما من ، کودکم را از خدا نخواهم ترساند
به او می گویم
خدا بخشنده است
اگر خطایی کرد می گویم ؛ خدا بخشیده اما من نمی بخشم
تا بداند خدا از پدر و مادرش هم مهربان تر است
من به کودکم خواهم گفت خدا ، خدایِ آدم های بد هم هست ، تا با کوچکترین گناهی ، از خوب بودنش نا امید نشود
می گویم خدا همه جا هست تا کمکش کند ، تا اگر در مشکلی گرفتار شد ، نجاتش دهد …
من خشم و بی کفایتیِ خودم را گردنِ خدا نخواهم انداخت
من برایش از جهنم نخواهم گفت
اجازه می دهم بدونِ ترس از تنبیه و عقوبت ، خوب باشد
و می دانم که این خوب بودن ارزش دارد
من نمی گذارم خدایِ کودکم خدایِ ترسناکی باشد
کاش همه این را می فهمیدیم
باورکنید خدا مهربان تر از تصوراتِ ماست
اگر باور نکرده اید
لطفاً در مقابلِ کودکان سکوت کنید
خدا
ترسناک
نیست
🤗❤حق بدهیم
یک وقت هایی آدم ها حوصله ی خودشان را هم ندارند
نباید توقعی داشت
وگرنه دیوارِ حرمت ها فرو می ریزد
کاری به کارِ بی حوصلگیِ آدم ها نداشته باشیم
بابتِ حالِ بدشان توضیح نخواهیم
هر آدمی حق دارد گاهی از قوی بودن انصراف دهد و خلوتی بی واسطه بخواهد
جایی که خبری از هیاهویِ هیچ کس نباشد
جایی که در سکوت و تنهایی بنشیند و خودش را پیدا کند
صبرِ آدم ها که لبریز شد
نسبت به همه چیز ، بی حس می شوند
دنبالِ غارِ ساکتِ تنهاییِشان می گردند
آدم است دیگر
یک وقت هایی کم می آورد
کم آوردنِ آدم ها را جدی بگیریم
درک کنیم
دورتر بایستیم
گاهی همین به حالِ خود رها کردن
همین سکوت و حق دادن
بهترین است برایشان
اگر کسی میخواهد به تنهایی به بهشت برود
انسان خوب وبی آزاری است
ولی اذیت وآزار مردم ازجایی
شروع میشود که یک دسته دیگر،میخواهند به جز خودشان بقیه راهم با خود به بهشت ببرند
گاندی
ونگوگ در نامه ای که در سال ۱۸۸۴ برای برادرش تئو فرستاد، جملاتی را نوشت که شاید خواندن آن، امروز هم برای ما و شما خالی از لطف نباشد
کسی که میخواهد فعالیت کند، نباید از اینکه گاهی اشتباه کند، بترسد. نباید از اینکه گاهی لغزش داشته باشد بترسد
خیلی از انسانها فکر میکنند، برای اینکه انسان خوبی باشند، باید دقت کنند که به هیچ کس هیچ آسیبی نرسانند
این یک دروغ است. هیچ کاری نکردن و هیچ اشتباهی نکردن، توقف است. ایستادن است. متوسط ماندن است. میانمایگی است
هر وقت یک بوم خالی می بینی که به شکل احمقانه ای به تو خیره شده و نگاهت میکند، با قلم و رنگ بر گوشش بکوب تا از خواب برخیزد
نمی دانی که نگاه خیره ی بوم خالی به هنرمند، چقدر فلج کننده است. انگار به تو میگوید: تو هیچ کاری نمیتوانی بکنی
تاثیرگذاری نگاه خیره ی بوم خالی، گاهی چنان است که نقاشان را به احمق هایی ترسو تبدیل میکند
نقاشان زیادی را می شناسم که از بوم خالی میترسند و نمیدانند که این بوم خالی است که از یک نقاش پرشور، بر خود می لرزد
زندگی هم برای اکثر ما چنین چیزی است. یک بوم خالی. بی معنی. چیزی که نگاه خیره اش، انگیزه و روحیه را از تو میگیرد
اما مهم نیست که زندگی چگونه به نظر می آید، از نگاه سرد و بی روح آن نباید ترسید
اگر گفت باید برم جلوشو نگیر
وقتی بخاد بره ، میره
ولی همون فرصتی رو که تو آخرین لحظه داری مهربون باش، بخند و دست از خاطره ساختن برندار ، بزن زیر دماغش بگو احمق جون نری بگی بد بود ، گریه نکن، بخند و بازوش رو نیشگون بگیر
بهش نگو دوس ندارم حرفایی که به من زدی به یکی دیگه بزنی
نگو اگر زدی پای حرفات وایسی.نصیحت نکن، نفرین نکن، فقط لحظه آخر بازم از ته قلبت دوسش داشته باش انگاری قراره بمیره
وقتی رفت … بزن زیر گریه یه هفته، یه ماه ، یه سال ، همچین که خالی شدی یه شب یه جایی یه زمین خوش آب و هوا گیر بیار یه چاله بکن و خاطره هاتو بریز داخلش و روش خاک بریز، یه شاخه گل بذار سر قبرش و بشین یه فاتحه ام بخون برای روزای خوبتون
آخرین تصویر تو ازش میشه یه خاکسپاری مجلل و روزی که مُرد
ولی آخرین تصویر اون از تو میشه یه آدم مهربونِ تکرار نشدنی
اون هربار که یادِ تو میوفته میمیره
فکر کنم این انتقام منصفانه باشه
پرسیدن تو شهر و کشور شما چه چیزی عادیه ومردم دنیا جواب دادن
هلند تو کشور ما قد دو متری عادیه. ما دوچرخه سوار میشیم و کمتر ماشین بیرون میبریم
من امریکایی هستم. در حالیکه خیلی از خدمات پزشکی همه جای دنیا مجانیه اینجا ، اینکه صدهزار دلار به بیمارستان بدهکارم باشی عادیه
من افغانستان هستم و اینجا اینکه دو مرد چون دوست صمیمی هستن دست همو بگیرن راه برن عادیه
من برزیل زندگی میکردم. اونجا اطراف خونه ها شیشه شکسته میذاشتن تا بره پای دزد هایی که میخوان نزدیک خونه شن. الان کانادا ام و بعضی خونه ها بینش دیوار هم نداره
من رومانی هستم. ما اینجا همه چی یه حیوون رو میخوریم. مثل زبون. چشم مغز
من ایران زندگی کردم اینکه شما اینجا از هر 10 نفر ببینی 8 نفر دماغشو عمل کرده چیز عادی ایه