امام علی علیه السلام
🌹دنیا برای رسیدن به آخرت آفریده شده، نه برای رسیدن به خود🌱
📚نهجالبلاغه، حکمت ۴۶۳🌿
بر اینکه مرید حیدرم مینازم
همراه خدا به دلبرم مینازم
دیدم که حرامزاده شد دشمن تو
بر دامن پاک مادرم مینازم
حاتم را پرسیدند که
هرگز از خود کریمتر دیدی؟
گفت : بلی، روزی در خانه غلامی یتیم فرود آمدم و وی ده گوسفند داشت
فی الحال یک گوسفند بکشت و بپخت و پیش من آورد. مرا قطعهای از آن خوش آمد، بخوردم
گفتم
والله این بسی خوش بود
حاتم ادامه داد
غلام بیرون رفت و یک یک گوسفند را میکشت و آن موضع را می پخت و پیش من میآورد و من از این موضوع آگاهی نداشتم. چون بیرون آمدم که سوار شوم، دیدم که بیرون خانه خون بسیار ریخته است. پرسیدم که این چیست؟
گفتند: وی همه گوسفندان خود را بکشت
وی را ملامت کردم که: چرا چنین کردی؟
گفت: سبحان الله ترا چیزی خوش آید که من مالک آن باشم و در آن بخیلی کنم؟
پس حاتم را پرسیدند که:تو در مقابله آن چه دادی؟
گفت: سیصد شتر سرخ موی و پانصد گوسفند
گفتند:پس تو کریمتر از او باشی
گفت: هیهات! وی هر چه داشت داده است و من آز آن چه داشتم و از بسیاری، اندکی بیش ندادم
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
صدراعظم آقا محمدخان قاجار در مدت صدارتش تمام خویشان و اقوام خود را به حکم فرمایی شهرها گمارد. روزی شخصی نزد وی آمد و از حاکم شیراز که در حق او بی عدالتی کرده بود، شکایت کرد. صدراعظم گفت: حاکم شیراز اقوام من است، به اصفهان برو و آن جا زندگی کن. آن شخص گفت: اصفهان نیز در دست برادرزاده شما است. صدراعظم چندین شهر دیگر را نام برد و آن شخص گفت که حاکم همگی آن ها اقوام صدراعظم هستند. سرانجام صدراعظم عصبانی شد و داد زد: پس برو به جهنم! آن شخص که از جان خود گذشته بود، گفت: قربان آن جا هم مرحوم پدرتان تشریف دارند
مجله معارف شماره 48
سائلی به گروهی رسید که طعام می خوردند، گفت: سلام بر شما ای بخیلان
گفتند: ما را بخیل چرا گفتی؟
گفت: با تکه ای نان سخنم را تکذیب کنید
مرد فاسقی همیشه احکام و مسائل شرعی را به زنش تعلیم می داد و همواره وی را به زهد و پارسایی وا می داشت
عالمی از او پرسید: سبب چیست که خود آن چنان هستی و زنت را این چنین وا می داری؟
مرد گفت: من خود می دانم به جهنم خواهم رفت می خواهم این زن به بهشت رود تا در جهنم پیش من نباشد و لااقل آن جا از دستش راحت باشم
چیست دلچسب ترین حاجت ما از زهرا
جمعه ای با پسرش صحن اباعبدالله
اللهم عجل لولیک الفرج
فقط دلیل جدایی ز تو گناه من است
ثمر از این همه غفلت دل سیاه من است
همیشه ذكر تو را من به روی لب دارم
كه نام تو گل زهرا دلیل راه من است
ببین كه روز سپیدم ز هجر تو شام است
بیا و نور فكن كه چهره تو ماه من است
جدایی از تو بلایی عظیم و جانكاه است
گواه قلب حزین سردی نگاه من است
بگو به آن دو ملك در سیاهی قبرم
كه این غلام قدیمی بارگاه من است
گفتم شبي به مهدي(عج) كز تو نگاه خواهم
گفتا كه من هم از تو ترك گناه خواهم
اللهم عجل لولیک الفرج
یابن الحسن…
گذر ثانیه هاى نیامدنت
سخت است…همچو عباس
حین خالى شدن مشک اش
“اللهم عجل لولیک الفرج”
اى آنکه در نگاهت حجمى زنور دارى
کى از مسیر کوچه قصد عبور دارى؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابى
اى آنکه در حجابت دریاى نور دارى
مهدے جان
هر زمان که مے گوییم
العجل یا مولای یا صاحب الزمان
زمزمه هایت را میشنوم که میگویے
صبر کن چشم دلت نیل شود مے آیم
شعر من حضرت هابیل شود مے آیم
قول دادم که بیایم به خدا حرفے نیست
دل به آیینه که تبدیل شود مے آیم
«اللهم عجل لولیک الفرج»
صبرم از کاسه دگر لبریز است
اگر این جمعه نیاید چه کنم ؟
آنقدر من خجل از کار خودم
اگر این جمعه بیاید چه کنم ؟
آقاترین سکوت مرا غرق نور کن
مارا قرین منت و لطف حضور کن
وقتی گناه کنج دلم سبز می شود
آقا شفاعت این ناصبور کن
می ترسم از شبی که به دجال رو کنیم
آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن.
اللهم عجل لولیک الفرج.
اللهم عجل لولیک الفرج
در شهر مرو خیاطی بود، در نزدیکی گورستان دکانی داشت و کوزه ای در میخی آویخته بود و هر جنازه ای که در آن شهر تشییع می شد سنگی در کوزه می انداخت و هر ماه حساب آن سنگ ها را داشت که چند نفر در آن شهر فوت کرده اند
از قضا خیاط بمرد و مردی به طلب به در دکان او آمد
در را بسته دید و از همسایه خیاط پرسید که او کجاست. همسایه گفت : خیاط نیز در کوزه افتاد
نظر انتقاد و پیشنهاد دارید کامنت بزارید میخونم دوستان عزیز فقط شرمنده نمیتونم جواب بدم سخت بخوام جواب بدم میبایست نام کاربری ایمیل بزنم موقع ورود ارور میده نمیدونم مشکل از من یا برنامه سایت🙏
کوچیک شما خلیج فارس ۱۳
یاعلی