جوک ها ی تابستان نود چهار | جوک خنده دار | کرکره خنده

قهقهه | خندانک و خندونک | خنگولستان | جک

یه ماشین لباسشویى داشتیم انقد تکون میخورد که

یه طناب مینداختیم دور اون و خودمون ازش بعنوان

ماساژور..
کمربند لاغری

تمرین برای رقص عربی

استفاده میکنیم….

شما هم وقتی با هزار مکافات پتو رو به شکل مورد نظر تون دور خودتون میپیچید

و اماده تلیویزیون دیدن میشید

یهو میبینید کنترل دور ازتون موند یا من فقط این عذاب دردناک رو چشیدم ؟

تازه به هرکیم میگی کنترلو بده میگه مگه خودت فلجی؟!

شمام وقتی حوله تون رو میندازین رو شونتون
.
.
.
.
.
حس سزارهای رومی بهتون دست میده یا فقد من دیوونه ام ؟

اندی ميگه :
دخترايرونی مثل گله , چه رنگ و بويی داره ……………
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
آخه لامصب مگه داری تبليغ رب گوجه فرنگی می كنی ؟؟؟؟؟؟؟

ﺁﯾـﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﺗﻌـﺪﺍﺩ ﻣــﮋﻩ ﻫﺎﯼ ﻫــﺮ ﺷــﺨﺺ
ﺍﻧــﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻃــﻮﻝ ﻋــﻤﺮ ﺍﻭﺳـﺖ.. ؟؟

.
.
.
.
.
.
.
.

ﻣﻨــﻢ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘــﻢ. ﺍﺯ ﺧــﻮﺩﻡ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻡ .
(بیشتر…)

جوک های خنده دار و باحال | بهترین سایت تفریحی | جوک های جدید و دست اول

خنده دار ترین جوک ها | جوک و موک | جوک ماه رماضان 94

واسه سحر بیدار شدم تلوزیونو روشن کردم نشستم به خوردن تا اذان بگه

نزدیکای ساعت شیش و نیم بود که از خوردن خسته شدم ولی اذان نگفت که یهو یادم افتاد
دارم
pmc
نگاه میکنم 😐
مرگ برآمریکا:|

صبح از خواب بيدار شدم از اتاق اومدم بيرون بلند داد زدم
صبح همگي بخيييييير

خواهرم: زهر مار وحشي چته؟
داداشم: بدبخت صبح نديده باز با کي قرار داري؟
مادرم: خدا مرگت بده بچه زهرم رفت.
بابام: اگه اين اين همه سالو صرف يه گوسفند ميکردم الان يه گله گوسفند داشتم……

عاشق ادبياتشونم…..
اين فيلم خارجياهمه اش الکيه بخدا

ٌریشُ سیبیل گذاشتم بابام گفت این چه کاریه شبیه ابوبکر بغدادی شدی
.
.
.
.
.
.
.
.
زدمشون الان میگه خاک تو سرت شبیه سُنبل خان ِحرمسرای سلطان سلیمان شدی 😐

کولرمون که سوخته نمیدونه به چی گیر بده.

(بیشتر…)

جوک های ماه رمضان 94
بسته جوک های تیر ماه نود چهار
خندونک های تابستان 94
جوک های جدید و خنده دار سال 94

یارو پدرش تو بستر مرگ بوده می گه بیا بشین کنارم کارت دارم بعد یه چوب می ده دست پسرش. پسره هم که می خواسته ذکاوتش رو نشون بده قبل از حرف زدن پدرش چوب رو می شکنه. پدره سکته می کنه درجا می میره. مامانش می گه خاک تو سرت این ساز نی از هفت نسل قبل دست به دست به پدرت رسیده بود!

از دیشب تاحالا بد جور حس ازدواج دارم!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
معلوم نیست تو این شبای عزیز چند نفر منو از خدا خواستن!
(بیشتر…)