بسته جوک پاییزی۱۹ اذر ۱۳۹۵

سه خانم امریکایی انگلیسی و ایرانی تصمیم می گیرن لباس چرم مشکی جذب بپوشند و عکس العمل شوهرانشان را ببینند

شوهر امریکایی: وای عزیزم تو زن رویاهای منی

شوهر انگلیسی: خیلی خوشحالم از اینکه تورو دارم

شوهر ایرانی: شام چی داریم بَتمَن؟
😂😜

نصف دلیلی که دلم نمیخواد از ایران برم به خاطر شیلنگ نداشتن دسشوییای اونوره
.
.
.
.
نصف دیگشم شما که غریبه نیستین بین خودمون بمونه، پوله
😂😁😂😂😁😂

آخرین باری که پدر ومادرم به من افتخار کردن مال زمانی بود که
.
.
.
.
.
.
.
تونستم جیشمو نگه دارم
😂
بعداز اون دیگه موفقیت چشمگیری نداشتم 😂

سوپ پختن كارى نداره
.
.
.
.
فريزرو باز ميكنى هرچى توش بود ميريزى تو يه قابلمه ى پر از اب بعد ميرى ميشينى رو مبل، هركى رفت اشپزخونه بهش ميگى بى زحمت اونو هم بزن😂

یبار تو خونه سیگارکشیدم، دیدم اسپری چیزی ندارم بزنم بو سیگار بره
😂
.
.
.
.
هیچی دیگه مامان بابام داشتن میومدن در حال اسفند دودکردن رفتم به استقبالشون
😂✌😂

شما سوار تاکسی میشید راننده بحث‌های سیاسی میکنه
.
.
.
.
امروز تو تاکسی نشستم یکم سرفه کردم برام یه انتی بیوتیک و یه شربت سرفه و دوتا قرص نوشت 😂😁😂😂

دختره پیام داده با اجازه، همه پستاتو کپی میکنم

گفتم اجازه نمیدم
😂

گفت به درک پس بی اجازه کپی می کنم
😂
.
.
.
.
انقدر قانع شدم که
چندتا بوسم براش فرستادم
😂😁😂😂

قبل از بهم زدن با آخرین دوست دخترم بهش گفتم موی کوتاه بیشتر بهت میاد
.
.
.
موهاش رو که زد، بهم زدم
😂✌
.
.
.
.
تا شیش ماه زنگ میزد خونمون فحش میداد 😂

خوش به حال دهه هشتادیا
مربی مهد کودکشون رو صدا میکنن: پریسا جون … الهام جون… مریم جون… زهره جون
.
.
.
والا ما یه خانوم داشتیم اسمش

شمس النسا عبدالقادری بود از این سیبیلو ها
😂

میخوام این دفعه که رفتم آرایشگاه… بهش بگم: گند بزن به موهام
😂
.
.
.
.
شاید برای اولین بار تو زندگیم نتیجه کاری که میکنه با چیزی که خودم گفتم یکی باشه 😂😜

‏حالا شما سیگار که می کشید به خونه میگید که راننده تاکسی سیگار میکشید بدن منم بو گرفت خوبه
😂
.
.
.
.
من یه سری مادرم ازم پرسید چرا گردنت کبوده؟
گفتم راننده تاکسی گاز گرفت
😂😜

‏مهريه مادر بزرگم چهار هزار تومن بود
.
.
.
.
يه سري پدربزرگم باش دعواش شد دست كرد تو جيبش

دو تا دو هزاری انداخت جلو مادربزرگم گفت پاشو برو خونه بابات
😂😁😂

صدای ضبط شده‌ خودم رو که می شنوم
.
.
.
.
دلم میخواد از تمام ادمایی که تا حالا باهاشون حرف زدم معذرت خواهی کنم
😂

دختره تو اینستا انقد عکس از مسافرتش گذاشت
.
.
.
.
که به منم خوش گذشت
😂

دختران را ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻋﻠﻢ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﺛﺮﻭﺕ؟
.
.
.
.
ﻓﺮﻣﻮدند: شوهرررررررری که ثروتمنده، باعث پیشرفت علمی ما میش
😂

ده تا خودکار و یه جامدادی دیروز خریدم ۳۰۰ هزار ریال
.
.
.
.
امروز شده ۳۰ هزار تومان روحانی مچکریم
😂

حیف نون سمند میخره، سوار که میشه صدای يه خانم میاد: درب خودرو بازاست

در رو می بنده یواشکی میگه
.
.
.
.
بستم جیگر….!! کجایی بیا بیرون
😂

هیئت دولت با تبدیل واحد پول رسمی کشور به تومان معادل ۱۰ ریال موافقت کرد
.
.
.
.
ای بابا، تو کیبورد شیفت+ق رو میگرفتیم مینوشت ریال الان واسه تومان چه خاکی به سرمون بریزیم؟😂😁😂

مامان بزرگم مى خواست تشويقمون كنه صبحا صورتمون رو بشوريم
☺️

نازمون ميكرد ميگفت: برو صورتتو بشور قربونت بشم 😂
آدم شب ميخوابه شيطون گوشه چشمش مير#ينه
😂😁😂😂

حیف نون میفته توچاه… یه نفر ردمیشه میگه: صبرکن الان میرم دو سه نفرمیارم
.
.
.
.
حیف نون میگه: برو پنج نفربیار، منو میترسونی!؟؟

هیچ گو#هی نميتونين بخورين
️😂

‏ازين به بعد ١٠ برابر كمتر پول نداريم
.
.
.
مثلا ديروز ١٠ ميليون ريال پول نداشتم، الان ١ميليون تومان پول ندارم
😂