نه حوصله ی دوست داشتن دارم نه میخوام کسے دوستم داشته باشه
این روزها سردم مثل دی، بهمن، اسفند
مثل زمستان احساسم یخ زده آرزوهایم قندیل بسته امیدم زیر بهمن سرد احساساتم دفن شده… نه به آمدنے دلخوشم نه از رفتنے غمگین
این روزها پر از سکوتم
یکے داشت ویکے نداشت
اون یکے داشت تو بودے واونے که تو رو نداشت من
یکے خواست ویکے نخواست
اونی که خواست تو بودے واونے که بے تو بودن را نخواست من
یکے آورد ویکے میاورد
اونے که اورد تو بودے و اونے که جز تو به هیچ کس ایمان نیورد من
یکے موند و یکے نموند
اونے که موند تو بودے و اونے که بدون تو نمیتونست بمونه من
یکے رفت و یکے نرفت
اونے که رفت تو بودے و اونے که به خاطر تو تو قلب هیچ کسے نرفت من
فقط میخوام یاد آوری کنم کسی که تو ۱۵/۱۶ سالگی دوسش داشتی ودیگه نیست به احتمال زیاد تو ۲۵سالگیت هیچ اهمیتی نداره
اون امتحان ریاضے که تو دبیرستان کلے معدلتو میاره پایین وقتے داری لیسانس میگیرے هیچ اهمیتے نداره
مشکلاتی که امروز باهاشون مواجه میشی با این که به نظرت آخر دنیا میاند ولے یک سال دیگه اصلا اهمیتی نداره
فقط میخواستم یادآوری کنم همچے درست میشه
با آدم های پر توقع فاصله بگیر
اینها مقیاس را به هم میزنند و حرمت دلت را میشکنند
چون آنها حافظه ی ظعیفی دارند
خوبی ها را زود فراموش میکنند