^^^^^*^^^^^

دستی نداری تا بگیرم ، از زمین پاشی
میشه دوباره بازم ، علمدار حرم باشی

این بچه ها دیگه نمیخوان آب ، تو رو میخوان
میشه براشون باز سقا شی

وقتی خجالت میکشی ، شرمنده تر میشم
سقا بدون ، دست هم سقاس ، باور کن

تو چشم عباسم ، نبینم اشک غم باشه
بی تو حسین تنهاست ، باور کن

دریا تو دستاته برادر ، ممنونه دستاتم علمدار
چشمات پر از خون شد عزیزم ، دلتنگ چشماتم علمدار

دستم رو میگیرم به پهلو راه میرم من
آنچه نباید ، عاقبت دیدی سرم اومد

تا که نشستم پیش تو انگار ، حس کردم
یک لحظه بوی مادرم اومد

دیدی بهت گفتم ، کبوده صورته مادر
دیدی بهت گفتم ، که خیلی سخت راه میره

دیدی چقدر سخته ببینی مادرت هر بار
دستش رو به پهلوش میگیره