آنقَدَر با این غزلهایم هیاهو میکنم
تا بدانی عاشقم، دارم تکاپو میکنم
دفترم آماده ای؟ می بندَمَت امشب به شعر
تا سَحَر با این قوافی بازیِ “زو” میکنم
چوبِ جادویِ قلم، احساس میخواهد نه علم
عاشقم، حتی بدون علم جادو میکنم
شعله می پیچد میان دفترم با هر غزل
واژه های داغ خود را، یک به یک رو میکنم
تا نسوزد کاغذ و آتش نگیرد دفترم
واژه ها را اندکی پهلو به پهلو میکنم
چشمها را بسته ام، شاید ببینم روی تو
با خدایت حرف دارم، خواهش از او میکنم
اولش مبهم، ولی کم کم سه بعدی میشوی
رو به رویم می نشینی، هر طرف رو میکنم!
* ناشناس *
9 سال پیش
تانکیو بابت شعر ، بسیار قشنگ بیود
9 سال پیش
خواهش میشه
9 سال پیش
قشنگ بود
*******
من یادمه پنج سال پیش این خنگ بوت نیمباز هر روز پیام میداد
این پیامای عاشقونش زیرش نوشته بود متن ارسالی از بلقیس
چند سال گذشته و بلقیس هنوز هم داره از عشق میگه بلقیس بیا عشق و بیخیال شو
مثل من هر کیو ببین عاشق شو
عاشق این عاشق اون
کلا هر روز عاشق ی نفر دیگم
هرکیو میبینم خوشم میاد
نمیدونم چرا نمیشه عاشق ی نفر بشم
):
9 سال پیش
اخیییی خنگ بوووت:(
پیج بوت:(
هی خدا:(((
چه فرد نامداری هستم ولیا^___^
9 سال پیش
ولی پنج سال پیش نبوداO_O
ینی من ده سالم که بود عاشق بودم و تو پیج بوت متن میفرستادم:|
نبابا=/
9 سال پیش
اشعار شایسته لایکه
هر چه میخواهد دل تنگت بگو