شیخی دست از دنیا برداشته بود . مریدان او را گفتند چرا از دنیا نصیبی بر نداری ؟
گفت : اگر کسی از شما بشنود که من با عجوزی فرتوت وصلت کرده ا م، چه می گویید ؟
ناچار می گویید حیف چنین جوانی که سر به چنین پیرزنی فرود آورده و جوانی خود را تباه و ضایع کرده
سپس ﺷﯿﺦ ﻟﺨﺘﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﺪ ﺭﯾﺸﯽ ﺧﺎﺭﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺧﺸﺘﮏ ﻣﺴﻠﻂ ﺷﺪﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩ
پس بدانید که این دنیا عجوزه ایی پیر است و تا امروز به هزاران نفر شوهر کرده است و هنوز از عهد دیگری در نیامده به دیگری میپیوندد
و آن کسی که خودش رو با چنین عروسی آرام میکند ؛ همانی است که زیبایی دین را ندیده تا زشتیه این دنیا برایش آشکار شود
ﺧﺒﺮ ﺩﻗﯿﻘﯽ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ
ﺁﻥ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﺳﺖ ﺑﻘﺎﯾﺎﯼ ﺧﺸﺘﮏ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﻓﺮﺳﻨﮕﯽ ﺳﺮﺍﯼ ﺷﯿﺦ ﯾﺎﻓﺖ ﺷﺪ
8 سال پیش
مسئولیت انفجارو کی بر عهده گرفته؟
8 سال پیش
بعله
8 سال پیش
بالاخره کی خشتک مریدان را میدوزه
8 سال پیش
اقا تکلیف منو مشخص کنید خشتک این را کی میدوووووووووووووزه
8 سال پیش
باشه الان میگم
شیخ را پرسیدند : از برای چه ساکتی ؟
فرمود : سکوتم از رضایت نیست ، دلم اهل شکایت نیست
مریدان کفو گوز قاطی کردند و خشتک های هم دیگر را دوختند
فهمیدی کی خشتکا رو میدوزه ؟؟
تو داستانای بعدی خشتک دوزان بیشتری معرفی میکنم
8 سال پیش
ممنووووووووووونم
هر چه میخواهد دل تنگت بگو