بسته جوک تابستونی ۱۷ شهریور ۱۳۹۷

شب اول قبر به حیف نون میگن: امام اولت کیه؟!؟

میگه:امام خمینی
میگن:ببرینش جهنم
😑

جعفر میگه: نه امام علی!! به قرآن فکر کردم از کمیته امداد اومدین
😂😂

ﺩخترﻩ 9 ﺳﺎﻟﺸﻪ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ
ﻣﺮﺍ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺨﻮﺍﻩ ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻦ ﻋﺮﯾﺎﻧﻢ
😐
.
.
.
.
.
ﺍونوخت ﻣﻦ ﺗﺎ17 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺯﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﺯﻧﺘﻮ ﻫﯽ ﺑﺸﻮﺭﯼ😐😐😐

دختره ساعت باباشو برده پیش ساعت ساز

تعمیرکاره گفته: به بابات بگو موتورش خرابه

دختره هم گفته: بابای من موتور نداره 206 داره
😋
.
.
.
.
میگن ساعت فروشه رفته تو ساعت
دیواری هر یک ساعت یه بار دینگ دینگ میکنه
😂

یه رفیق داریم ماه محـرم که میشه؛ شروع میکنه به عرق خوردن و سیگار کشیدن
.
.
.
.
بهش میگم چرا اینکارو میکنی؟
😡

میگه اعصابم از دست کارای یزید خورده
😑😂

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‏از جلو تالار رد شدم

گشنم بود رفتم تو

دم در به یارو گفتم مبارکه، من و داماد از دبستان با همیم
😎

دو پرس جوجه بهم داد گفت بابام از مکه اومده….گمشو
😏😕😂

‏رئیس دفتر روحانی گفته ازمردم می‌خوام درحد نیازشون خریدکنن از کسبه هم می‌خوام انصافو رعایت کنن
.
.
.
همش منتظر بودم ادامه بده بگه: پاکن همدیگه رو هم گاز نگیرید ، موهای همدیگه رو نکشید ، شب هم قبل از خواب جیش و بوس یادتون نره مهربونای توی خونه
😂😂

‏متولدین ۹۷ 💬

بعدها میتونن از خودشون

به عنوان نسل سوخته یاد بکنند

که حتی پوشکم نداشتند
😂😑

بعدِ گلِ خداداد عزيزى تا الان ، ايران موفقيتِ ديگه اى كسب نكرده
😕
.
.
.
.
همون موقع که منصور گفت
“بزن بریم به سرعت برقو باد ،بزن بریم ازینجا”

باید سوار موتورش میشدیم باهاش میرفتیم ازینجا
😐😂😂😂

ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺧﻮشگل بوده ﮐﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺯﺵ ﺟﺰﻭﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ

چیه مگه؟ استاد دل نداره؟
دانش اگر در ثریا هم باشد. مردانی از سرزمین پارس
.
.
.
.
.
.
.
به آن دانش کاری ندارند و بدنبال ثریا خواهند رفت 😂😂😂😂😂

‏صبح پا شدم دیدم صدف طاهریان تو اینستاگرام فالوم کرده، کف و خون بالا آوردم
.
.
.
.
.
.
بعد که بیشتر دقت کردم دیدم طاهر صدفیانه با کلی سیبیل😐😂

طبق قانون جدید فرانسه از سال 2020 تمام ظروف یکبار مصرف باید از مواد طبیعی ساخته شوند
.
.
.
.
یعنی فک کن اونجا نذری قیمه رو میشه باظرفش خورد
😂👌😂

‏ترم اول دانشگاه یبار دیدم سه‌تا دختر کنار هم وایساده‌ن، رفتم نزدیکشون سرمو انداختم پایین گفتم میشه با من دوست بشی؟
یکیشون گفت کدوممون؟

گفتم فرقی نمیکنه
😂😂😂

‏مربی باشگاه داشت نگا میکرد ببینه کی اشتباه میزنه یهو منو دید کف باشگاه دراز به دراز افتادم اومد جلو پرسید چقدر وزنه زدی مگه انقد خسته شدی؟

جواب کوتاه و دردناک بود : گرم کردم
😂😂😂😂

توی کبابی سیخ از دست شاگرد کبابچی افتاد رو زمین و برش داشت و همونجوری جوجه رو سیخ کرد. لقمه وسط گلوی همه گیر کرد. کبابچی یه پس گردنی ریز به شاگردش زد، جوجه ها رو در آورد، سیخو با دستمال دور گردنش پاک کرد و دوباره همون مرغها رو زد به سیخ
😕😐😐😂