*********◄►*********

مردی كه در صندلی جلوی تاکسی نشسته بود گفت: وای عجب ترافيكه … قشنگ ميشه يك ساعت خوابيد
بعد رو به راننده گفت: من با اجازتون يه چرتی می ‌زنم … اشکالی كه نداره؟

اين را گفت و سرش را به پشتی صندلی تكيه داد

راننده گفت: چرا، اشكال داره … نخواب

مرد كه منتظر شنيدن چنين جوابی نبود گفت:بله؟

راننده گفت: ميگم اشكال داره … نخواب … منم خوابم می ‌گيره

مرد گفت: من هميشه وقتی تو ترافيك گير می‌کنم، ميخوابم

راننده گفت: میخواستی از من نپرسی، پرسيدی منم ميگم نه

مرد به من و زن مسنی كه عقب نشسته بوديم نگاهی كرد ولی چيزى نگفت. نه چيزى گفت و نه خوابيد

موقع پياده شدن، مرد از راننده پرسيد: چقدر تقديم كنم؟

راننده گفت: قابلی نداره

مرد گفت:‌ خیلی ممنون
و بی اينكه پولی بدهد، رفت

راننده صدا زد: آقا كرايتون؟

مرد برگشت و به راننده گفت: می خواستی نگی قابلی نداره

و دور شد

راننده لحظه‌ای فكر كرد و بعد زد زير خنده و گفت: راست ميگه … دمش گرم … چه آدم باحالی بود

بعد دنده را چاق كرد و راه افتاد

زن مسنی كه كنار من نشسته بود، به راننده گفت: شما خودتم آدم باحالی هستی

راننده لبخند زد و چيزى نگفت

*********◄►*********