به این کافه ی سرد و برفک زده
به هر افسری که بهم چک زده
به مرگ دوتامون دلم لک زده
واسه لمس ِ دست ِ زنی مثل ِ تو

بهش خیره شی شر به پا می کنه
نمی دونی چشمت چه ها می کنه
ولی بی تفاوت نگا می کنه
تو چشمای من، آهنی مثل ِ تو

به این اعتراف پُر از دلهُره
به اشکی که رو گونه سُر می خوره
به مردی که می جنگه تا می بُره
به من قول دادی بخندی … ولی

مسیر ِ نگاتُ عوض می کنی
داری راه و بی راهُ گز می کنی
از این حال آشفته حظ می کنی
نخواستم بپوسی، بگندی … ولی

به این ساعت ِ وحشی ِ بی قرار
به این جبر ِ وامونده تو اختیار
به این پیک خالی … به این زهر مار
چه جوری بگم رفتنت راحته

چه جوری بگم تا تو باور کنی
بمونی و حالم رُ بهتر کنی
با دیوونگی های من سَر کنی
که این پرسه ها از سَر ِ عادته

به شب پرسه تو این حوالی قسم
به بی خوابی لاابالی قسم
به پاییز ِ حالی به حالی قسم
دوباره همون هیچ ِ سابق شدم

به این کافه های خیالی قسم
به این گریه ی احتمالی قسم
به این تاکسی های خالی قسم
ترانه بهونه ست
عاشق شدم

♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪

❇وداد پاکنیت❇