* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *

حسین پناهی چه زیبا گفت

وقتی بمیرم هیچ اتفاقی نخواهد اوفتاد
ن جایی بخاطرم تعطیل میشود
ن در اخبار حرفی زده میشود
ن خیابانی بسته میشود
و ن در تقویم خطی به اسمم نوشته میشود
تنها موهای مادرم کمی سپیدتر میشود
و پدرم کمی شکسته تر
اقواممان چند روز آسوده از کار
دوستانم بعد از خاکسپاری موقع خوردن کباب آرام آرام خنده هایشان شروع میشود
راستی، عشق قدیمم را بگو
اوهم با خنده هایش در آغوش دیگری، مرا از یاد میبرد
من فقط تنها گورکنی را خسته میکنم
و مداحی که الکی از خوبی های نداشته ام میگوید و اشک تمساح میریزد
و در آخر من میمانم و گورستان سرد و تاریک
و غم همیشگی ام که همراهم میماند
من میمانم و خدا
با احساس خجالتی که ای مهربان چرا همیشه مرا از تو و دینت ترسانده اند
چرا…..؟

* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *