به نام خدایی که در همه حال نظاره گر ماست

○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

سلام به تمامی افرادی که این نوشته را می خواندند و
قرار است تا پایان رمان مرا همراهی کنند

^^^^^*^^^^^

درباره اسم رمان باید توضیح کوتاهی بدهم تا درک ان و ارتباطش با کتاب در اول مشخص شود

*~~~~~~~~*
لغت ضرب الاجل که معمولا به اشتباه ضرب العجل نوشته می‌شود؛
به معنی تعیین وقت برای ادای دین یا انجام دادن کاری مهم،
مدت نهادن مدتی برای انجام کاری مهم؛ غالبا ترجمه می شود.

و کلمه دیگر اعجوبه که کم و بیش همگی مان ان را شنیده‌ایم.
این لغت نیز همواره به شیوه های غلط نگارش می‌شود،
به طور مثال افرادی این واژه را به صورت عجوبه یا اجوبه می‌نویسند که
کاملا معنایی متفاوت با اعجوبه دارد.
اما بحث ما بر سر معنی واژه اعجوبه هست، مفهوم اعجوبه به این معناست که کسی با توانایی ها و ویژگی هایش مردم را به تعجب می اندازد؛ شخصی عجیب و نابغه ولی اگر بخواهیم این دو لغت را باهم معنی کنیم چنین معنی می دهد: اعجوبه در مدت معیین کاری انجام می‌دهدکه تفکر تعدادی از مردم نسبت به موضوعی کلا دگرگون می‌شود، تفکر حال درباره ان موضوع هیچ شباهتی و تفکر قبلی ندارد.
این یعنی ضرب الاجل اعجوبه

*~*****◄►******~*

در اینحا سوال پیش می اید که ایا همه اعجوبه‌اند؟
و واقعا چه کسی می‌تواند اعجوبه حقیقی باشد؟

♥♥.♥♥♥.♥♥♥

از نظر شما سقف غیر ممکنتون چقدره؟؟؟؟
مثلا فکر می‌کنید گرفتن مدرک دکترا در یک سال غیر ممکن باشه
یا خواندن هزار رمان بلند در یک ماه
یا مثلا دوازده سال دانش اموختگی را
تنها در دو سال طی کنی
الان حتما می‌ گید این تخیلات غیرممکن قشنگی، اره؟؟؟؟؟
هیچ کدومش نه تخیل نه غیرممکن
همه‌اش ممکنه

غیر ممکن، ممکنی است که هیچ کس به دلیل
تلاش زیاد، سخت کوشی و تعداد شکست بالا در ان؛
به دنبال محقق کردن ان نمی‌رود.
حال این غیرممکن است یا ممکن که این رمان واقعی باشد؟؟؟؟؟

*~~~*****~~~*

برای هر رمانی می بایست خلاصه‌ای نوشت؛
ولی برای این رمان نمی‌توان هیچ خلاصه‌ای قید کرد.
زیرا اگر بخواهم خلاصه‌ای مفید و کامل بگویم،
باید به چندین سده پیش باز کردم و رمان را از انجا شروع به روایت کنم.
و مورد دیگر این است که هر خواننده ای خلاصه مختص به خود را از رمان برداشت می‌کند

*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
اما برای اشنایی بیشتر خلاصه‌ای کوتاه را قید می کنم

دختری از تبار خورشید و ماه
دختری به نام هلیا
ما مرز های غیر ممکن را رد نمی کنیم
اما برای او غیرممکن وجود ندارد
هیچ و هیچ غیرممکنی
همه و همه ممکن است
دختری که غیر ممکن را لغتی حذف شده
از دایره لغات تلقی می‌کند
و دختر ماه به اتش می‌کشد غیر ممکن ها را
اما چه چیز شوق ممکن کردن، غیر ممکن ها را
در دختر ماه بنا نموده؟؟؟؟
ایا کینه‌ای چندین ساله چنین قدرتی دارد؟؟؟؟
یا گرفتن تقاص چطور؟؟؟
اما او با هدفی مشخص
بی هیچ باکی تمامی غیر ممکن ها را ممکن می‌کند.

►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄

اطلاعاتی از کتاب را بیان می‌کنم
نام کتاب: ضرب الاجل اعجوبه
نام نویسنده: ز.گ یا
Z.g
ژانر: پلیسی، معمایی، هیجانی، طنز، اجتماعی، فانتزی
سال انتشار: ۱۳۹۹
نام طراح جلد: عشق نقاشی
ویراستار: عشق حجاب

و در اخر باتشکر از مادرم، برادرم، عشق نقاشی بابت طراحی جلد و روحیه دادن
عشق کره جنوبی، عشق گیتار، زن دایی ام که اولیم ویرایش را ایشان انجام داد.
استادم خانم میم که مرا در این مسیر حمایت کرد.
، عشق حجاب بابت کمک در امر ویرایش و
در اخر تشکر می‌کنم از برنامه خنگولستان و کاربرانش
و از تمامی کسانی که مرا در امر تالیف همراهی کردند

-.*-.*-.*-.*-.*-.*-.*

بخش هایی از رمان: هر چیزی در دنیا خالقی دارد و خالق تمام هستی و موجودات
خداست، اوکسی که جهان را از روزمرگی نجات داد و به ان فصل های گوناگون بخشید.
همیشه ژاکتی نارنجی رنگ می‌پوشید و شنلی به رنگ انار بر دوش دارد و موهای زردش
شاخه های درختان را جارو می‌کند
هروقت که او قدم از. قدم بر می‌دارد؛ اسمان ناگهان گلگون شده و ابرها شروع به گریستن
می‌کنند، اما هرگز روزی را به یاد ندارم که او راه برود؛ اسمان قرمز نشودیا صاعقه‌ای که
اسمان را روشن می کند به او اسیب برساند.
اوکه می‌اید طبع شعر و شاعری شکوفه می‌دهد و محال است
که گشتی در بازار بزنی و کسی را ببینی که به اهنگ گوش نمی‌دهد.
باری پاییز بهار رنگ و احساسات است.

*@@*******@@*

بوی قهوه با بوی خاک نم خورده باران ریتم دل‌انگیزی به و جود اورده بود
که شور و شوق مرا برای گام برداشتن در سرزمین تصوراتم بیشتر و بیشتر می‌کرد.
و مهم ترین اتفاق عمرم بود کشف در بسته و گشودن در رنگین کمان و سرمایی که باعث کسالت می‌شود و فردی که شب ها الزایمر می گیرد و روزها نابغه حافظه می‌گردد،
پسرکی کع لحظاتش را با صحبت با مادر‌بزرگش سپری می‌کند و دختری نومیدانه
به‌دنبال اربابش می دوید و خرکی که باعث خنده مکرر صاحبش می شد.
هوا به شب تبدیل گشت و من از رنگین کمان سقوط کرده و دراتاقم با همان در بسته،
باز به زمین رسیدم نه با پا بلکه با سر!!!!
به همراه قهوه‌ام ……. و ان زمان است که زندگی معنا پیدا می‌کند.

*~*****◄►******~*

ارادت مند شما ز.گ
یا z.g
تنهای‌نیمه شب