♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

ديشب ساعت را براي صبح كوك كردم بايد جايي مي رفتم
امروز ٨ صبح كه ساعت زنگ زد، تمام زمين و زمان را به فحش كشيدم، از آن مخترع ساعت لعنتي بگير تا تمام كساني كه در اين سالها ساعت را تكميل كردند كه بشود آن را كوك كرد، با دل و جان فحش دادم!
حتی خدا را
شايد “ساعت” نميدانست ، اما او که ميدانست من دارم خواب تو را ميبينم، برای چه بیدارم كرد ؟

🙂