o*o*o*o*o*o*o*o

روزی میرسد که دیگر از خیانت های چند باره کسی که عاشقش بودی دلشکسته نمیشوی
تعجب هم نمی کنی
انگار که احساست سِر شده باشد
شواهد امر را نگاه می کنی میگذاری یک گوشه
پایت را می اندازی روی پای دیگرت
و در حالیکه چای را در ماگ محبوبت مینوشی به نقطه ای نامعلوم خیره میشوی
آدم ها قبل تر از آنکه اعتمادت را بکُشند
خودشان را ذره ذره در ذهنت کُشته اند
فقط زمان لازم بوده که جنازه برود زیر خاک
و حالا درست آن لحظه رسیده است
راست می گویند که خاک سرد است

راست می گویند

o*o*o*o*o*o*o*o

‌ پریسا زابلی پور

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌