@~@~@~@~@~@

روزی پسری شر و شیطون وکرم ریز که برای تسکین دل درد بقیه را مسخره می کرد در دانشگاه با دختری درست همانند خودش کل انداخت: ببخشید آقا

پسر در حالی که پشتش به او بود باتمسخر گفت: ما چیکاره ایم خدا ببخشه

ـ جناب روی کتاب بنده نشستید حس روحانی بحتون دس داده خواهشاً بلند شید من کتابمو بردارم

ـ اوه بانو من واقعاً پوزش می طلبم وهم اکنون از جا برمی خیزم امیدوارم مراعفو کنید

ـ آقای دلقک پور خواهشاً بلند شید من کتابمو بردارم بعدم برید رشتتون رو عوض کنید برید هنر های نمایشی تئاتر کار کنید حیفه بزارید استعدادتون اونجا شکوفا بشه

ـ به پیشنهادتون فکر می کنم ولی باید بگم که خیلی خستم و نمی تونم بلند شم تا شما کتابتونو بردارید انشالله باشه یه وقت دیگه

ـ بلند نمی شید….ساعت بعد چه کلاسی دارید؟

ـ مامانم گفته به قریبه ها نگو چه کلاسی داری

ـ مامانتون نگفتن کتاب مردمو بهشون بدید

ـ نه مامانم اینو نگفته ولی گفته ساعت ۲ ونیم آنتی بیوتیکتو بخور تا انگل هات بمی رن

ـ آها بعله حالا نگفتید این ساعت چه کلاسی دارید

ـ حالا چون خیلی کنه ای بهت میگم این ساعت (…)کلاسو با(…)استاد دارم

ـ امممممم .اسمتون چیه؟

ـ سینا هاشمی

ـ پس خدافز …… زیرلب زمزمه کرد………. بدا به حالت

واز آنجا دور شد آن وقت پسر بلند شد و کتاب دختر را برداشت و آن را ورق زد، پوزخندی گوشه ی لبش نشست وکتاب را به طرف دوستش پرت کرد وپس از بیست دقیقه از جا بر خاست وبه طرف کلاسش رفت تقریبا سی وپنج دقیقه از کلاس ش گذشته بود که شخصی در کلاس را زد

استاد: بفرمایید

ـ ببخشید با آقای هاشمی کارداشتم اینجا هستن؟

استاد: بله

ـ می تونم بهشون یه چیزی بگم

استاد: بله بفرمایید اونجا هستن
(وبادس به سینا اشاره کرد)

دختر رو کرد به او گفت: آقای هاشمی مادرتون گفتن آنتی بیوتیکتو نو بخورید تا انگلاتون بمی رن بلکه دل دردتون خوب شد و کتابه بقیه رو بهشون دادید
(رو کرد به استاد وادامه داد)
شرمنده وقتتونم گرفتم مادرشون یه کم زیادی حساس هستن

و رفت وپسر ماند وسیل کنایه ها وتیکه هایی که پی درپی  به سمتش سرازیر می شد
.
.
.
.
……………….پایان…………………
.
.
.
نتیجه ی اخلاقی: با دخترا در نیوفتید چون پس میوفتید اوخ می شید
*vakh_vakh* *vakh_vakh*

@~@~@~@~@~@

user_send_photo_psot

آقا فحش نده دیگه هر چه قدم چرت بود ولی شما دیگه داری زیاده روی می کنی آخه عمم چه گناهی کرده چرا پایه اونو وسط می کشی بامن مشکل داری بامنم حلش کن دیگه
اووویییییی چته با بابام چی کار داری تن جد وآبادمو تو گور لرزوندی
باش بابا باشه دیگه از این چرت پرتا نمی نویسم آقا اصن من غلط کردم شما ببخش
😣😣😣