♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

سه شنبه زنگ مطالعات بود و مثل همیشه خانوم حسینی دم در منتظر بود زنگ بخوره و ما رو هم آزاد گذاشته بود

آخه آدم چه قدر فهمیـــــــده؟😎
چقدر باکمالات؟😎
چقدر گُل؟😎✌
 خب دیگه بسه زیادی ام گفتم

حدیث و ساغی که داشتن مث همیشه زر زر میکردن با بغلیاشون و من و کلا یادشون رفته بود
منم داشتم نقاشی ایون سو و چویی یونگ و رنگ میکردم
بعد حدیث مثلا اومد یه حرفی ام با من بزنه که عریضه خالی نمونه

اومد گفت که اممممم زَرا.. مث همیشه که کوره، ای بارم کور بازی در اورد «ه» زهرا رو ندید… خلاصه گفتش زَرا
من: هاا
😐

حدیث: میگم ای که تو دستای ایه
😕

من: خوو
😟

حدیث: چیچی تو دساشه؟😕

من: آنتی بیوتیکه
😆

حدیث: نـــــــــــــــــــه ای بتادینــــــــــــه

یه قیافه متفکر گرفتم و با اطمینان و دودلی
(حال کردی مطلبوخدایی)
گفتم
من: مگه بتادین کِرِم نیس؟😨

حدیث با چشای گشاد.. نـــــــــــــــــــــــــه
بتادین قرص ترک اعتیاد ــــــــــه
😱😐

بعد من دیدم دوباره سوتی دادم
😑😅

خوو دختر میمردی دهنتو می بسی؟
😐😒
تو که هیچی از ای چیا نمیدونی چرا دهنتو باز میکنی اراجیف میگی آخه؟

من داشتم آماده میشدم برای تیکه های حدیث که با قیافه ایجوریه ساخر رو به رو شدم
😂😂😂

من: زر مار
😐

ساغی: خیلی اسکلین
😂😂😂

بعد من مونده بودم قیافم ایجوری شده بود
(〇_o)
دیدم نع.. ساغی داره از دست میره….‌دیگه رنگش به کبودی میزد
😄😄😂😂

هی میخندید دیگه من و حدیث ای شکلی شده بودیم
ಠ_ಠ
که وایساد حرف زدن…..به زور خندشو نگه داشته بود. ایجوری دقیقا
ಥ⌣ಥ

ساغی: اسکلا بتادین ضد عفونی کنندن
😂😂
کـ…..ــر…….م
😂😂😂😂😂
قرصــ….ترک اعتیا…د
😂😂😂😂😂😂😂😂😂

من: خــــــــــفـــــــــــــه شــــــــــووو😒

حدیث: شــــــــــاتــــــــاپ پلیـــــــــــــز

ساغی: بیچاره همونایی که جعبه شون سبزه خودشون قرمزن…. میریزن رو زخم می سوزههههه

من که تازه گرفتم راس میگه ظاهرا حدیثم فهمید چون جفتمون ایجوری شدیم
😳😳

حدیث زود تر به خودش اومد و خواس مثلا جمع کنه اوضاع و اومد منو مسخره کرد

حدیث: زرا

می…….. می گه

….. وای خدا

تو چقد اسکلی زرا

زرا میگه بتادین کرمه

من ها من بودم میگفتم نهههههههههههه

قرص ترک اعتیاد هااا؟

نه تعارف نکن من بودم حتما

من موندم تو ایقد تعارفی هسی با مادر شوهرت میخوای چیکار کنی!!؟
گر چه تو ساغی با هم تو یه دبه میترشین

ساغی: راسی حدیث از ای قرص ترک اعتیادااا آدامسشو ندارن؟مثلا آدامس ترک اعتیاد بتادین

حدیث: نههههههههههههه من گفتم ریتالین

ساغی:
ریتالین چیه

حدیث: قرص ترک اعتیــ

ساغی: حتما اونم از خانواده بتادینه
😂😂😂😂😂

بعد حدیث عصبی شد پاشد رفت
😤😤

 ساغی که از رو نمی رفت

عین اسب آبی دهنشو باز کرده بود میخندید
😂😂
بعد منم که کلا زیادی ینجه میخورم نشستم با ساغی به خنگ بازیام خندیدم

ولی ضربه اصلی الان بهم وارد شده که فهمیدم اونی که تو دستایه چوی یونگه تو نقاشیمه نه آنتی بیوتیکه نه کرم بتادین نه قرص ترک اعتیاد بتادین نه ریتالین نه خود بتادین

آسپرینه ….. آسپرین
😂😂😐

♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥