user_send_photo_psot

*~~~~~~~~*

من از اینکه موهای فری داشتم همیشه متنفر بودم
اصلا این موج های ناهموار هیچ رقمه توی کتم نمی رفت .دلم موی های صاف میخواست که پر بکشد توی هوا و دلبری بلد باشد
موهای فر را چه به دلبری
گاهی از دم اسبی های پر فراز و نشیب موهای فرفری ام کلافه می شدم و حسادت یک جوری می افتاد به جانم که ساعت ها برای صاف کردنشان وقت می گذاشتم اما فایده ای نداشت …فوق فوقش یک ساعت دوام می آورد و بعد مثل سیم تلفن در هم می پیچید و مثل اولش می شد

خواهرم اما موهای صاف و پر پشتی داشت برای همین همیشه دلم میخواست موهایش را ببافم ..لذت بخش بود بافت موهای مرتب و صاف

دلم برای موهای خودم می سوخت .با زدن انواع و اقسام نرم کننده ها باز هم آنقدر نرم بود که حس لمس ابریشم را داشته باشد نه آنقدر صاف که که کسی دلش بخواهد بنشیند و با حوصله و عشق آن را ببافد

برایم سخت بود فرفری های حجیم زیر مقنعه را جمع و جور کنم و موج های طولانی را از دریای خروشان موهایم بگیرم
برای همین همیشه دلم میخواست موهایم کوتاه باشد

اما از یک جایی به بعد آنقدر بزرگ شده بودم
که به بلند بودنشان احتیاج داشته باشم
فرفری بودنش از همانجا بیش تر به چشم امد که بلندی اش به کمرم رسید
دیگر دوست داشتنشان برایم محال بود… سخت جمع و جورشان میکردم

می خواستم مثل خیلی ها از زیر چتر موهایم دنیا را ببینم
و باد را دوست خود بدانم اما نمی شد …این فرفری های خشن نمی خواستند چتر باشند و زیبا ترم کنند
اما یک روز بارانی
از لا به لای پیچ و تاب موهای باران خورده ام پیدایت شد
تویی که می گفتی همیشه توی خیالت عاشق یک دختر مو فرفری بوده ای
یکی که توی شعر هایت با موی باز قدم بزند و و در پیچ وتابش باد را گمراه کند …دختری شبیه من که با دست هایت به موج های خروشان موهایش آرامش ببخشی
میدانی من حالا موهایم را خیلی دوست دارم
و فکر می کنم چقدر خوشبختم که مرا از موهای فر فری ام شناختی و عاشقم شدی

دختران مو فرفری شاعران خیلی زیادی دارند

*~~~~~~~~*

نازنین عابدین پور