oOoOoOoOoOoO

كلاس رياضيات و آمار بود
استاد داشت جواب تمرين هاى هفته ى قبل رو بررسى ميكرد. رسيد سر يه سؤال كه پرسيد

“دو مساويست با…؟”

از ته كلاس آروم گفتم
” يك”
اسمم رو صدا زد و گفت دوباره جواب رو بگو. يه ذره بلندتر از سرى قبل گفتم “يك” گفت: جوابت اشتباهه
گفتم: نه استاد؛ هر جوابى غير از جواب من، غلطه
دليلش رو ميخواست بدونه

گفتم: “شما با يكى وارد رابطه ميشين كه ميشه دو
اين “دو” فقط به اسم “دو” نميشن

جونشون رو براى هم ميدن. عشقِ به هم، تو پوست و جونشون آميخته ميشه و كل زندگيشون رو در برميگيره
بعد كه به خودتون ميايد ميبينين از اون دو، فقط يك مونده

گفت بشين و وقت كلاس رو نگير. ولى استاد درك نميكرد

قانونِ اين دنياى نامرد اينه كه يك به علاوه يك، نميشه دو؛ ميشه خود يك ميشه دو مساويست با يك

oOoOoOoOoOoO

طاها رحيميان