سه نفر محکوم به اعدام با گیوتین شدند
یک کشیش ، یک وکیل دادگستری و یک فیزیکدان
در هنگام اعدام کشیش پیش قدم شد
سرش را زیر گیوتین گذاشتند و از او سوال شد
حرف آخرت چیست ؟
گفت :خدا خدا خدا او مرا نجات خواهد داد
وقتی تیغ گیوتین را پایین آوردند
نزدیک گردن او متوقف شد و مردم تعجب کردند
و فریاد زدند : آزادش کنید! خدا حرفش را زده
و به این ترتیب نجات یافت
نوبت به وکیل دادگستری رسید
و از او سوال شد :آخرین حرفی که می خواهی بگویی چیست ؟
گفت : من مثل کشیش خدا را نمی شناسم
اما درباره عدالت می دانم
عدالت عدالت عدالت
گیوتین پایین آمد اما نزدیک گردنش ایستاد
مردم متعجب گفتند : آزادش کنید !عدالت حرف خودش را زده
وکیل هم آزاد شد
آخر کار نوبت به فیزیکدان رسید
سوال شد
آخرین حرفت را بزن
گفت :من نه کشیشم که خدا را بشناسم نه وکیلم که عدالت را بدانم
اما می دانم که روی طناب گیوتین گره ای است که مانع پایین آمدن تیغه میشود
با نگاه به طناب دریافتند و گره را باز کردند
تیغ بر گردن فیزیکدان فرود آمده و سر از تن او جدا کرد
چه فرجام تلخی دارند
آنان که واقعیت را می گویند
و به گره ها اشاره می کنند
6 سال پیش
دوست هزیزم لطفا محترمانه و دوستانه نظردهید .
😘😍 باتشکر و بوس فراوان 😘😍
به نظرم متن فوق العاده بود و حرف حساب زدی😁😁
6 سال پیش
خو نمیباس بگه
6 سال پیش
چرا گف خوو؟😐
6 سال پیش
واقعن چرا گف
6 سال پیش
مگه مجبورش کرده بودن بگه
6 سال پیش
درگیر شدم
6 سال پیش
این متن یه چیزو خوب میگه
خیلیا با اسم عدالت با اسم خدا زیر بار همه چی در میرن
حتی گناهی که کردن
وقتی هم کسی حرف بزنه و به گره ها اشاره کنه
کارش ساختس
😊
من برداشتم این بود
6 سال پیش
سلااااام به همه
6 سال پیش
این متن یه چیزو خوب میگه
خیلیا با اسم عدالت با اسم خدا زیر بار همه چی در میرن
حتی گناهی که کردن
وقتی هم کسی حرف بزنه و به گره ها اشاره کنه
کارش ساختس
😊
من برداشتم این بود
لایک👍🏼
هر چه میخواهد دل تنگت بگو