user_send_photo_psot

oOoOoOoOoOoO

سه نفر محکوم به اعدام با گیوتین شدند
یک کشیش ، یک وکیل دادگستری و یک فیزیکدان
در هنگام اعدام کشیش پیش قدم شد
سرش را زیر گیوتین گذاشتند و از او سوال شد
حرف آخرت چیست ؟

گفت :خدا خدا خدا او مرا نجات خواهد داد
وقتی تیغ گیوتین را پایین آوردند
نزدیک گردن او متوقف شد و مردم تعجب کردند
و فریاد زدند : آزادش کنید! خدا حرفش را زده
و به این ترتیب نجات یافت

نوبت به وکیل دادگستری رسید
و از او سوال شد :آخرین حرفی که می خواهی بگویی چیست ؟

گفت : من مثل کشیش خدا را نمی شناسم
اما درباره عدالت می دانم
عدالت عدالت عدالت
گیوتین پایین آمد اما نزدیک گردنش ایستاد

مردم متعجب گفتند : آزادش کنید !عدالت حرف خودش را زده
وکیل هم آزاد شد

آخر کار نوبت به فیزیکدان رسید
سوال شد
آخرین حرفت را بزن
گفت :من نه کشیشم که خدا را بشناسم نه وکیلم که عدالت را بدانم
اما می دانم که روی طناب گیوتین گره ای است که مانع پایین آمدن تیغه میشود
با نگاه به طناب دریافتند و گره را باز کردند
تیغ بر گردن فیزیکدان فرود آمده و سر از تن او جدا کرد

oOoOoOoOoOoO

چه فرجام تلخی دارند
آنان که واقعیت را می گویند
و به گره ها اشاره می کنند