user_send_photo_psot

^^^^^*^^^^^

کِی توانم دیده را محو تماشایت کنم؟
یک نظر برصورت و چشمان شهلایت کنم

یک نگه کن بر دل بشکسته و بی تاب من
تا که جانم را فدای ماه رخسارت کنم

گرچه قلب ودیده ام شایسته روی تونیست
عاقبت این دیده را فرش ره پایت کنم

سائلت را گر برانی از حریمت یا کریم
تا گشایی درگهت ٬ هر دم تمنایت کنم

تو بیا بر دیده ی خونبار من دستی بکش
تا توانم هر دو را وقف قدمهایت کنم

^^^^^*^^^^^

شاعر: مرتضی شاهمندی
اللهم عجل لولیڪ الفرج