اگر شهر مالِ من بود
در هر خيابانش يك بغل فروشي تأسيس ميكردم كه اگر پاييز بود و
نمِ باران و
يك دنيا برگِ زردِ ريخته از درخت و
يك دل كه پر از دلتنگيست
جايي باشد براي دقيقه اي در آغوش كشيده شدن و ثانيه اي آرامش و لحظه اي امنيت
آري من اگر بودم
به جاي اين همه درمانگاه و مريض خانه
در هر خيابان فقط يك بغل فروشي ميزدم و تمام
6 سال پیش
ینی من ای قد با این متنا حس عاشقی بم دس میده😆
هر کی ندونه فک میکنه حالا من چن ساله و چه قد تجربه دارم😉
6 سال پیش
ینی من ای قد با این متنا حس عاشقی بم دس میده😆
هر کی ندونه فک میکنه حالا من چن ساله و چه قد تجربه دارم😉
عع مثل اینکه اشتباه نوشتم
چن سالمه😄
هر چه میخواهد دل تنگت بگو