*~*~*~*~*~*~*~*

قرآنش را برمیدارد، مینشیند روی صندلی همیشگی شروع میکند با صدای مردانه اش آیه به آیه پیش می‌رود
مهربانش هم سرگرمِ آماده کردنِ غذای جمعه

میخواند و میخواند… صدایی از ته آشپزخانه میگوید: تَعلَمون نه آقا، تَعمَلون

نشنیدم چه گفتی

میگویم تعملون تعملون ، تعلمون خواندی

آها آها چشمم درست نمیبیند که. ممنون

و ادامه میدهد

تلفن زنگ میخورد و مهربانش مشغولِ حرف زدن میشود

آقا کمی یواش تر

آقا سر تکان میدهد
صحبتِ مهربان که تمام میشود میگوید: چرا انقدر بلند میخوانی ؟ توی دلت بخوان خب

خب… بلند میخوانم که ایرادهایم را بگیری

بخوان بخوان… حواسم هست


باید حواسِ آدم جمع باشد
آدم ها گاهی بلند بلند میخوانند
بلند بلند میروند
بلند بلند گریه میکنند
یا میخندند
که ما
حواسمان باشد

لطفا
حواست
باشد

*~*~*~*~*~*~*~*

❇مریم قهرمانلو❇