—————–**–

به خدا گفتم: چرا مرا از خاک آفریدی؟ چرا از آتش نيستم، تا هرکه قصد داشت بامن بازی کند، او را بسوزانم؟

خدا گفت: تو را از خاک آفريدم تا بسازي! نه بسوزاني

تو را از خاک، از عنصري برتر ساختم، تا با آب گِل شوي و زندگي ببخشي

از خاک آفریدم تا اگر آتشت زنند، بازهم زندگي کني و پخته تر شوي

باخاک ساختمت تا همراه باد برقصي… تا اگر هزار بار تو را بازی دادند، تو برخيزي… سر برآوري… در قلبت دانهٔ عشق بکاری و رشد دهي و از ميوهٔ شيرينش، زندگی را دگرگون سازی
پس، به خاک بودنت ببال

—————–**–