به ما گفتند باید بازی کنید
گفتیم با کی ؟
گفتند با تیم دنیا
تا خواستیم بپرسیم بازی چی ؟
سوت آغاز بازی رو زدن . فقط فهمیدیم خدا تو تیم ماست
بازی شروع شد و دنیا پشت سر هم به ما گل میزد
ولی نمیدونم چرا هر وقت به نتیجه نگاه میکردم امتیاز ها برابر بود
تو همین فکر بودم که خدا زد پشتم و خندید و گفت :
نگران نباش تو وقت اضافه میبریم حالا بازی کن
گفتم آخه چطوری ؟
بازم خندید و گفت :
خیلی ساده فقط پاس بده به من !
باقیش با من
فردی به دکتر مراجعه کرده بود.
در حین معاینه، یک نفر بازرس از راه میرسه و از دکتر میخواد که مدارک نظام پزشکی شو ارائه بده.
دکتر بازرس رو به کناری میکشه و پولی دست بازرس میزاره و میگه: من دکتر واقعی نیستم. شما این پول رو بگیر بی خیال شو. بازرس که پولو میگیره از در خارج میشه.
مریض یقه بازرس رو میگیره و اعتراض میکنه. بازرس میگه منم بازرس واقعی نیستم و فقط برای اخاذی اومده بودم ولی توی مریض میتونی از دکتر قلابی شکایت کنی.
مریض لبخند تلخی میزنه و میگه: اتفاقا من هم مریض نیستم و فقط اومده بودم گواهی بگیرم نرم سرکار!!!!!!!
در جامعه ای که هرکس بنوعی آلوده به فساد یا حداقل خطا !! میباشد، چگونه میشود با فساد بطور قطعی و ریشه ای مبارزه کرد؟؟؟؟
ﮔﺎﻫﯽ . . .
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﺩﻭﺭ ﻣﯿﺸﻮﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﻢ !
ﮔﺎﻫﯽ ﻫﻢ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﻏﺮﻕ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ
ﺑﯿﻨﻢ
ﺳﻼﻣﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺮﺳﺎﯾﺪ ﺩﻟﻢ ﻋﺠﯿﺐ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ
ﺍﺳﺖ
برای خواندن به ادامه مطلب بروید
(بیشتر…)
ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘــﺎ ﮔﺮ ﺑﺸﮑﻨﺪ ؛؛ ﺑﺎ ﻧﺴﺨﻪ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﭼﺸﻢ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﻣﻲ ؛؛ ﺑﺎ ﺑﻮﺳﻪ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﺳﻴــﻞ ﺑــﺎﺭﺍﻥ ﮔــــﺮ ﺑﺒــــﺎﺭﺩ ﺍﺯ ﻧﺴﻴـــــﻢ ﺻﻮﺭﺗﻲ !!
ﻏــﻢ ﻣﺨـــﻮﺭ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﻩ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﻣﺨﺘﺼــــﺮ ﮔــﻮﻳﻢ ﺍﮔـــﺮ ﻭﻳــﺮﺍﻥ ﺷـﻮﺩ ﮐﺎﺷﺎﻧﻪ ﺍﻱ !!
ﺟــﺎﻱ ﻫــﺮ ﻭﻳــﺮﺍﻧﻪ ﺍﻱ ﮐﺎﺧــﻲ ﻧﻤﺎﻳـﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﺍﻱ ﺧــﺪﺍ ،،،،،
ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﺎﻁﻨﺶ ﺍﺯ ﺭﻳﺸـﻪ ﻭﻳـــﺮﺍﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ