نشست تو ماشین، دست اش میلرزید
بخاری رو روشن کردم
گفت: ابراهیم ماشینت بوی دریا رو میده
گفتم: ماهی خریده بودم
گفت: ماهی مرده که بوی دریا نمیده
گفتم: هرچیزی موقع مرگ بوی اونجایی رو میده که دلتنگشه
گفت: من بمیرم بوی تو رو میدم
نشست تو ماشین، دست اش میلرزید
بخاری رو روشن کردم
گفت: ابراهیم ماشینت بوی دریا رو میده
گفتم: ماهی خریده بودم
گفت: ماهی مرده که بوی دریا نمیده
گفتم: هرچیزی موقع مرگ بوی اونجایی رو میده که دلتنگشه
گفت: من بمیرم بوی تو رو میدم
8 سال پیش
بوی ماهی نبود ؛ من بودم
هر چه میخواهد دل تنگت بگو