khengoolestan_axs

* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *

نشست تو ماشین، دست اش می‌لرزید
بخاری رو روشن کردم

گفت: ابراهیم ماشینت بوی دریا رو میده

گفتم: ماهی خریده بودم

گفت: ماهی مرده که بوی دریا نمیده

گفتم: هرچیزی موقع مرگ بوی اونجایی رو میده که دلتنگشه

گفت: من بمیرم بوی تو رو میدم

* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *