khengoolestan_axs

*********◄►*********

گفت: حمید، بریم بیرون بگردیم؟

گفتم: الان که بیرونیم

گفت: نه
بریم یه جا که خیلی آروم باشه
یه جای قشنگ
یه جایی که دلمو قرص کنه

همینطور که ماشینو تو کوچه های
تنگ و شلوغ میروندم
شروع کردم به فکر کردن
کجا می تونستم ببرمش
جایی که هم قشنگ باشه
هم دلشو قرص کنه
و هم بنزین ماشینم تموم نشه

یواش سرشو خم کرد
گذاشت رو شونه ام
به زور می تونستم دنده رو عوض کنم
چندبار صورتش رو روی شونه ی راستم
عقب و جلو کشید تا خوب جاگیر شه
بعد آروم گفت

رسیدیم

*********◄►*********

❇حمید جدیدی❇