khengoolestan_axs

*~*~*~*~*~*~*~*

گفتم: مادربزرگ نمی‌خواهی بروی دکتر چین و چروک دور لب‌هایت را برداری کمی جوان شوی و زیباتر؟

خندید و گفت: خدابیامرز پدربزرگت مرا با همین اسناد و مدارک هم سخت می‌شناسد… این‌ها رد بوسه‌های آن دورانند ما به پای هم پیر نشدیم که حسرت جوانی بخوریم

گفتم: از کجا می فهمد، این لب همان لب است
و این غنچه همان غنچه؟

گفت: باغبان هم نفهمد گل که خوب می‌داند در کدام باغچه روییده

*~*~*~*~*~*~*~*

❇رسول ادهمی❇