^^^^^*^^^^^

گفت: این روزها کمی افسرده به نظر می‌رسی
گفتم: واقعاً؟
گفت: حتماً نیمه شب‌ها زیادی فکر می‌کنی. من فکر کردن‌های نیمه شب را کنار گذاشته‌ام
گفتم: چه طور توانستی این کار را بکنی؟

او گفت: هر وقت افسردگی به سراغم می‌آید، شروع به تمیز کردن خانه می‌کنم. حتی اگر دو یا سه صبح باشد. ظرف‌ها را می‌شویم، اجاق را گردگیری می‌کنم، زمین را جارو می‌کشم، دستمال سفره‌ها را سفیدکننده می‌اندازم، کشوهای میزم را منظم می‌کنم و هر لباسی را که جلوی چشم باشد، اتو می‌کشم. آن‌قدر این کار را می‌کنم تا خسته شوم، بعد چیزی می‌نوشم و می‌خوابم. صبح بیدار می‌شوم و وقتی جوراب‌هایم را می‌پوشم، حتی یادم نمی‌آید شب قبل به چه فکر می‌کردم

بار دیگر به اتاق نگاهی انداختم. اتاق مثل همیشه تمیز و مرتب بود

گفت: آدم‌ها در ساعت سه صبح به هر جور چیزی فکر می‌کنند. همه ما همینطور هستیم

کجا ممکن است پیدایش کنم
هاروکی مموراکام