♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
سلام بر گوساله‌ی عزیزم

ای پسرجان، هیچ میدانی که ما گاوها چقدر گوساله بودیم؟ یادت می‌آید که من چقدر حرف‌های احمقانه به تو گوساله می‌گفتم؟ آه… من چقدر در احمقی فرو رفته بودم، آخ… ببخشید. بله… من چقدر در احمقی فرو رفته بودم و چقدر ناآگاهانه حرف‌هایی نشخوار می‌کردم که بوی یونجه گندیده می‌داد

من چقدر نابخردانه تو را که نسل جوان گاوها بودی و در واقع یک گوساله ساده‌لوح بودی را تحریک کردم که بیایی و دنبال من برویم ته مزرعه و نزدیک غروب آفتاب حرف‌هایی از دهان من بشنوی که نه من آنها را می‌فهمیدم و نه تو عقلت می‌رسید که آنها را بفهمی و ما فقط تحت تاثیر باد

گول خورده بودیم. حالا من، گاو پیر چروکیده پلاسیده احمق، تو را فریب دام و دم پرچین ها و غروب و کلا هرچی بهت گفتم احمقانه بود
لذا تو ای گوساله… دیگر حرف های من را باور نکن و مثل یک گاو اصیل برو و هرچه خرها می گویند گوش بده

امضا: پدربزرگ

♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
من گوساله ام اثر بزرگمهر حسین‌پور