♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

زندگی واقعا یه جور بازیه پسرجان. زندگی یه جور بازیه که با توجه به مقررات بازیش می‌کنن

دُرُسّه آقا. می‌دونم که زندگی یه جور بازیه. می‌دونم

چه بازی‌ای، چه کشکی، چه پشمی. بازی! اگه طرفِ کله گنده‌ها باشی قبول دارم بازیه. ولی اگه طرفِ دیگه باشی، طرفی که کله گنده‌ها نیستن، دیگه بازی چه معنی داره؟ هیچ‌چی. هیچ بازی‌ای در کار نیست

♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

موقع جمع کردن وسایل یه چیزی حالمو گرفت. باید این یه جفت کفشِ پاتیناژِ خیلی نو رو که مادرم دو سه روز پیش واسه‌م فرستاده بود می‌ذاشتم تو چمدون
این خیلی افسرده‌م کرد. می‌تونستم مجسم کنم مادرم رفته فروشگاهِ اسپالدینگ و از فروشنده یه میلیون سوال احمقانه پرسیده و اون وقت من این‌جا اخراج شده‌م
این باعث شد دلم بگیره

♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

دخترِ بامزه‌ای بود؛ جینو می‌گم
نمی‌شد گفت خوشگله. ولی دست‌ودلِ منو می‌لرزوند
دهنِ گل‌وگشادی داشت. منظورم اینه که وقتی حرف می‌زد یا در مورد چیزی هیجان‌زده می‌شد لب‌ولوچه‌ش پنجاه طرف تکون می‌خورد
من عاشقِ همین بودم

♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

پسر، وقتی یکی می‌میره، حسابی مرتبش می‌کنن
امیدوارم اگه واقعا مردم، یه نفر پیدا شه که عقل تو کله‌ش باشه و پرتم کنه تو رودخونه، یا نمی‌دونم، هر کاری بکنه غیر گذاشتن تو قبرستون
اونم واسه این‌که مردم بیان و یکشنبه‌ها گل بذارن رو شکمم و این مزخرفات
وقتی مردی گل می‌خوای چیکار؟

♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

کتاب ناتور دشت اثر جی. دی. سلینجر